CONTRACT [Kookv]

4

همه چیز به سرعت جمع و جور شد ، همه چیزی خیلی زود مهیا شد تا زندگی تهیونگ زودتر به سمت نابودی و تباهی بره

با بسته شدن گردنبد چوکری دور گردنش نگاهش رو بالاخره به آینه داد ، چقدر زیبا شده بود اما چه فایده ؟

این زیبایی رو قرار بود کسی ببینه که صاحب قلبش نبود ، همیشه برای امروز برنامه های مختلفی داشت

همیشه دوست داشت تا زیبای منحصر به فردش رپ برای آلفایی که قلبش رو تسخیر می کنه به نمایش بزاره

نه یه آلفای بی عرضه که حتی آب خوردنش هم به اجازه پدر و مادرشه ، دلش می خواست امروز توی محراب کسی رو ببوسه که عاشقشه نه یه ....

هوفی کشید و سرش رو تموم داد تا افکارش آروم بگیرن و ذهنش کمی خالی بشه ، با صدای آرایشگر از روی صندلی بلند شد

ته: ممنونم خسته نباشین

& امیدوارم خوشبخت بشین

لبخند سردی تحویل آرایشگر داد و به سمت پله های مارپیچ رفت ، به آرومی از پله ها پایین رفت .....

رزان: اوه تهیونگ اومد

نگاهش مشکیش بالا اومد و روی فرشته در حال حرکت زوم شد ، آب دهنش رو بزور قورت داد

زیبای رو به روش از الهه های یونانی هم سر تر بود ، واضح بود میکاپ سنگینی روی صورتش پیاده نکردن
خب کاملا طبیعی بود اون الهه زیباتر از این حرف ها بود

از نگاه شیفته اون آلفا روی خودش متنفر بود ، آرایش سبکش بیشتر زیباش کرده بود

سارا: جونگکوک .... جونگکوک

با صدای مادرش از خلسه زیبای اون الهه در اومد و نگاه گیجش رو به مادرش دوخت

سارا:. برو پیشش

به آرومی بلند شد و به سمت تهیونگ رفت ، دستش رو به سمت تهیونگ دراز کرد
و تهیونگ با اکراه دستش رو توی دست بزرگ جونگکوک گذاشت

اختلاف دست هاشون چیزی نبود که بشه نادیده گرفتش و همین لبخند کوچیکی روی صورت جونگکوک آورد ......

داخل اتاق نشسته بود ، اتاقی که بعد از خارج شدن ازش باید از راهروی کوتاهی می گذشت و بعد وارد سالن عروسی میشد

بی حس ، پوچ ، شکسته ، شاید بهترین کلماتی بودن که میشد ازشون برای وصف حال تهیونگ استفاده کرد .... شاید هم حقیرترین

در اتاق باز شد و باعث شد تهیونگ سرش رو بالا بیاره ، با دیدن جونگکوک پوزخندی زد و دوباره سرش رو پایین انداخت

اما چند لحظه بعد چون ظریفش به آرومی توسط جونگکوک گرفته شد و دوباره سرش رو بالا آورد

خواست چونه اش رو آزاد کنه اما فشار دست جونگکوک مانع شد ، نگاه بی حوصله اش رو به جونگکوک داد