part9

2.2K 349 15
                                    

جونگکوک با بدنی که کاملا با عرق پوشیده شده بود سریعا به اتاق برگشت و سعی کرد کوکی کوچولویی که توی پیژامش التماس به ازادی میکرد رو اروم کنه .

برای بار دهم هوفی کشید و با اخم لبش رو گاز گرفت خیلی وقت بود که اینجوری تحریک نشده بود و حالا بخاطره کیم تهیونگ اتفاقی که تاحالا ندیده بود اتفاق افتاده بود.

"اروم باش جونگکوک تو قرار نیست بخاطره کیم تهیونگ هارد بشی این یه اتفاق کاملا نرمال بین پسراس جدا از اون من استریتم، درسته فقط نفس عمیق بکش و بده بیرون همه چیز درست میشه"

جونگکوک درحالی که رو به روی ایینه اتاقش ایستاده بود گفت و چشماش رو بست و اهی عمیق کشید و کمی بعدش تهیونگ رو توی ذهنش تصور کرد که لخت روی تختشه و داره توش ضربه میزنه و فاکش میده درحالی که اون داره با دهن گناه الودش اسمش رو ناله میکنه.

"فاک"

جونگکوک غر غر کرد و بدنش رو مثل یه شیشه شکستنی استراحت داد دستش رو روی عضوش گذاشت و با تصور پسر  شروع به مالیدن کرد.

"آه..آه فاک کیم تهیونگ"

جونگکوک ناله های کثیفش رو بلند ازاد کرد با تصور تهیونگی که داره دیکش رو براش ساک میزنه درحالی که عرق داره از صورتش میچکه و بعد از یکی یا دو دقیقه کامش رو دستش ریخت قبل از اینکه کامش روی زمین بریزه  تصویر تهیونگی که اینجوری ارومش کرد براش چندش اور بود.

"آه اوم اوپا محکم تر لطفا"دختر درحالی که دیک سخت تهیونگ داخلش ضربه میزد بلند ناله کرد.

تهیونگ قبل از اینکه دیکش رو کامل دربیاره دوباره سرجاش برگردوندش و باعث شد زن بلند جیغ بزنه البته که اون‌ نمیتونست بیشتر از این احساس بدی داشته باشه چرا که تصویر جونگکوک باعث شده بود اینجوری بشه.

شاید اون پسری بود که ادمای اطرافشو به فاک میداد ،اما اون تا این حد از لحاظ جنسی جذب کسی نشده بود اما الان نمیتونست بفهمه چرا جونگکوک براش با بقیه فرق داشت در واقع چیزی بین اونا نبود و هیچوقت تاحالا باهم سکس نداشتن و احتمالا هم در اینده چنین اتفاقی قرار نبود بیوفته.

وقتی دختر به طرف خودش کشیدش و لباشون رو بهم متصل کرد ضربه هاش متوقف شد و باعث شد که با ازردگی هوفی بکشه به هرحال اهمیتی نداد و ضربه هاش رو از سر گرفت و باعث شد صدای برخورو پوستاشون باهم فضای اتاق رو بگیره و صدای ناله و سکس توی اتاق اکو بشه.

جیمین با ازردگی ناله ای کرد و قبل از اینکه با صورتی خشمگین روی تختش بشینه ی سری وسایل رو اطراف تختش پرت کرد.

"تهیونگ عوضی چطور میتونه با یه دختر سکس کنه اونم توی خونه مشترکمون"

جیمین با اخمو اهی عمیق گفت اینجوری نبود که ازدواجشون واقعی باشه اما به هرحال این مسئله نمیتونست باعث بشه جیمین حس نکنه توسط کیم تهیونگ بهش خیانت نشده و قلبش نسوزه.

my husbandsTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang