▪️30▪️

2.4K 457 1.4K
                                    

اهم اهم...
اگه منو نمیزنید... بیام یه... سلامی... بکنم...🦦

هلّووووو مای سوییت کریچرز:>
چطورید قشنگای ماما شفتیل؟🥺

امیدوارم که حال همتون خوب باشه؛
من حالم زیاد خوب نیست ولی نمیخوام درموردش حرفی بزنم پس فقط بیاید به هم انرژی مثبت بدیم و با وایب خوب حال همو بهتر کنیم،
گاد اینجا خونه ی امن منه طوری که واقعا با ارتباط برقرار کردن با شما کمی هم شده خوب میشم🫂🤍

اونایی که کنکور دادن چه خبرررر؟
بالاخره کمی آزادی و نفس راحت😩

خب پس به افتخار رهایی از دوران خفقان کنکور منم با یه سورپرایز اومدمممم😁

بچه ها این پارت پرررررره از چیزای جدید، طوری که انگار اصلا قبلا نخوندیدش🤭 خیلی تغییرش دادم پس با هیجان بیشتر برید سراغششش😁😌
ریدر جدیدای بیچارمم که کلا تو خماری به سر میبرن، نگران نباشید فقط یه پارت دیگه مونده تا همتون یکسان شیدددد😂🙊 تازه این پارتم که یجورایی جدید محسوب میشه🌚

ریمایندر: اگه سر هر پارتی از بوک براتون مشکلی پیش اومد، مثلا پارت براتون نصفه اومد یا کلا نیومد یا اینکه متنش درهم بر هم بود یبار بوک رو از لایبرری و ریدینگ لیستاتون دربیارید و دوباره اد بزنید، اگه بازم درست نشد از اکانتتون خارج و دوباره وارد شید. اکثرا با این روشا درست میشه♡

Music:
Rumors -sabrina claudio ft zayn-
[برای بخشای مربوط به زین و لیام]

Cola -lana del rey-
[برای بخشای مربوط به لویی و هری]

☆👉🏻🌟

"دست خودم نیست، نمیتونم... اون آشغال و حرفایی که بهم زده لحظه ای از ذهنم بیرون نمیره. حرفای مسخره ای که خودم زدم هم... خودمم نمیدونم چیکار میکنم، هیچ وقت فکرم درست کار نمیکنه...
دلم میخواد مغزم و از داخل سرم بیرون بکشم و به قدری فشارش بدم تا هرچی فکر و دغدغه داخلش رسوخ کرده به بیرون تراوش کنه. شاید اینطوری از بینهایت دغدغه ی فکریم رهایی پیدا کردم؟
ولی نه، از وقتی که یادم میاد اینطور بوده، جدال من برای تصمیم گیری... تصمیم اینکه مدتى یک چیز خوب رو داشته باشم و بعد از دستش بدم، یا اینکه هرگز چیز خوبى رو نداشته باشم؟...
گاهی حس میکنم من لایقش نیستم، لایق هیچ خوبی و زیبایی نیستم، شاید چون اینطور ساخته شدم؟ چون همیشه به دنبال هر اتفاق خوبی برام یک فاجعه رخ داده؟...
من چیزای خوب زیادی رو داشتم و از دست دادم... چیزایی که حتی نمیدونستم چقدر برام ارزش دارن... انگار تجربه های خوب رو همیشه مدیون فدا کردن چیزی دیگه بودم ولی قسمت بدتر ماجرا ایجاست که این فدا کردن محدود به خودم نبوده، من با کارهام و تصمیم هام همیشه اطرافیانم رو هم درگیر کردم، کسایی رو که بیشتر از خودم دوستشون داشتم تو دردسر انداختم. همیشه همینطور بودم. ولی دیگه درس گرفتم، من از گذشته درس گرفتم.
نمیذارم همه چیز دوباره تکرار بشه..."

S.F.PTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang