{ 𝖓𝖊𝖜 𝖋𝖋 -11- " 𝖘𝖊𝖉𝖚𝖈𝖙𝖎𝖔𝖓 " }

429 52 32
                                    

مرد دستکش چرمش رو روی میز رها کرد و به پشتی صندلیش تکیه داد
~ نمیخوای یه فکری به حال اون عوضی کنی چیچاتو ؟
جونگین از  هیونجین پرسید و کلاه شاپوش رو روی سرش درست کرد
جیسونگ بی توجه به دوست پسرش که دستش رو بازیگوشانه روی پاش میکشید دست به سینه نشست
☆ چه فکری میخواد بکنه مثلا ؟ میکشتش دیگه
چان غرید
◇ هوای مرگ به سرت زده هان جیسونگ ؟ تا وقتی که اون عوضی بهمون نگه هیچ غلطی نیمکنیم فهمیدی ؟
جیسونگ چشم هاش رو توی حدقه چرخوند
_ خیلی ...... بیچارست
مینهو سرش رو بالا اورد و به هیونجین خیره شد
" بیچاره ؟ اوه
درست میگفت اون پسر بیچاره بود
انقدر بیچاره که ریه هاش بخاطر سه روز کثیف نشدن رو به مرگ میرفتن و بدن بیجونش هر روز خسته تر میشد
ریوجین راست پیگفت اون مال این پرونده نبود ولی دیگه واسه عقب کشیدن دیر بود
خیلی دیر :)
____

▪︎ نه سرگرد پاتو از دفتر وکالت من بذار بیرون
پسر نگاهش رو روی مجسمه های داخل قفسه دقیق تر کرد و دختر کلافه به وکیل روبروش خیره شد
^ ببین جناب به اصطلاح وکیل _
▪︎ سونگ جونگ کی
مرد زمزمه کرد و به میزش تکیه داد
^ حالا همون جناب سونگ جونگ کی یه وکالت سادست قبولش کن و بذار دولت بهت ترفیع بده
▪︎ ترفیع ؟ از طرف دولت ؟ ترجیح میدم توی ایتالیا مافیا باشم ولی این دولت کثیف _
× عوی عوی عوی عوی با مامور دولت صحبت مبکنی مرد قانون پیش پیرزنای سبزی فروش که شکایت نمیکنی حواست به حرفات باشه
چانیول خودش رو جلو کشید و بیخیال مجسمه ها شد
جونگ کی چشماشو توی حدقه چرخوند
^ عاقای مافیا همکاری میکنی ؟
ریوجین واسه بار اخر پرسید و منتظر به اون مرد خیره شد
▪︎ خب .... میدونی سرگرد شا_
= لعنت بهت جونگ اون عوضی ای که گذاشته بودی در خونه پدرمو دراورد ت _ چه خبره ؟
ریوجین سوالی به دختر روبروش نگاه کرد
کت و شلوار ابی و پیرهن سفید و چکمه های مارک میرِل
یه وکیل دیگه ؟
چانیول جلو رفت
× پارک چانیول هستم از اداره ی پلیس گانگنام بخش تجسس و همکارم شین ریوجین
= اتفاقی افتاده ؟
جونگ کلافه به همسرش خیره شد
▪︎ نه برای وکالت یه پرونده اومدن چاگی
دختر ابرو بالا انداخت
^ درواقع همون پرونده ای که توی کل کره پخش شده سِوِ _
= سِوِن اودینری این میدل اف دِ نایت
دختر هیجان زده بین حرفش پرید
ریوجین ابروشو بالا انداخت و سر تکون داد
× اره وکیل جون توی اینستا به همین اسم معروفه
چانیول با نیشخند گفت
دختر کیف سامسونتش رو روی مبل دفتر رها کرد
= پرونده رو قبول میکنیم
جونگ حیرت زده غرید
▪︎ وات د فاک ؟ ببینم تو میخوای قاطی فساد این روانیا بشی ؟
× وقتی صلاحیت داری اشکال نداره فاسد باشی سونگ شی
▪︎ چطور میشه صلاحیت داشت وقتی فاسدی سرگرد ؟ اره تو صلاحیت داری ولی برای کارای خودت نه برای دیگران درست مثل مافوقای احمق خودتون یا اون رئیس جمهورِ _
× عای وکیل میتونم به جرم توهین به دولت بگیرمت
چانیول دوباره غرید و حرف مرد رو قطع کرد دقیقا کاری که اون مرد اندازه ی جهنم ازش متنفر بود
ریوجین ساکت به وکیل روبروش زل زده بود
البته که درست میگفت
"وقتی صلاحیت داری اشکالی نداره فاسد باشی " ولی چطور میشه صلاحیت داشت وقتی فاسدی ؟
دختر موهاش رو به پشت گوشش هدایت کرد
= حالا هرچی من اون پروندرو میخوام جونگ چه باهام همکاری کنی چه نکنی
ریوجین نگاه خیره ای به اون وکیل انداخت و بعد از کشیدن دست چانیول جلوی در ایستاد
^ امیدوارم عاقل باشی مافیا
_

چانیول گازی به کورنش زد و زیر سایه ی چرخ فروشنده ایستاد
^ اون جدا یه احمقه
ریوجین غرید و روی کورنش سس ریخت
چانیول تک خنده ای به حرص خوردن دختر زد و قبل از فرو کردن دوباره ی اون کورن داگ توی دهنش سریع سمت ریوجین برگشت
× هی بهت گفتم که خبرگذاری کی بی اس تو ساعت ۴ میاد اداره ؟
ریوجین کمی به اون پسر خیره شد و بعدِ نگاهی که با ارامش به ساعت مچیش انداخت نفس عمیقی کشید
^ میدونی سرگرد ... من میکشمت
کلمه ی اخر رو داد زد. و بیخیال کورن داگش دنبال سرگردی دویید که با سرعت درست مثل یه یوز از بین مردم و بازاری ها میدوید :/
چرا ریوجینِ بیچاره باید همش با پسرایی همکار بشه که یه تختشون کمه ؟
عاه یا مسیح
اون دختر حتی گاهی فکر میکرد دیگه مسیح هم برای اونا کمه پس وقتی بین کاراکوئه ی شیم شیم و رستوران غذای دریایی چیمپا ایستاده بود بی اختیار داد زد
^ یا بوداااا لطفا خودت کمکم کننننن
و البته که یسری از مردم عین ادم ندیده ها به اون سرگرد بدبخت خیره شدن :|
____

دستش رو دور بدنش حائل کرد و مثل روزهای قبل از پنجره به چراغ های روشن سئول خیره شد
صدای در رو شنید ولی نیازی به سر برگردوندن نبود بازم همون چیچاتوی عوضی بود
هیونجین روی تخت نشست و به برف باریده روی موهای پسر خیره شد
لباسش رو ازش گرفته بود و تیشرت بلند سفیدی رو تنش کرده بود و چون شلواری نداشت که اندازه ی اون سرگرد بشه بیخیالش شده بود
فلیکس بی توجه به دیده شدن باکسر مشکیش یا حتی بی توجه به دیده شدن بوت سفیدش زانوهاش رو بالا اورد و پاهاش رو بغل کرد
غمگین یا افسرده بنظر میرسید و باعث میشد چیچاتو حس کنه زیادی داره از روحش تغذیه میکنه
غیر ارادی لب زد و صداش در سکوت اتاق به گوش پسر رسید
_ زیبایی !
فلیکس پوزخند زد
+ و این تاوان زیباییمه ؟
هیونجین جلوی زندانیش زانو زد
_ نه لالی ... تاوان زیباییت چیزیه که حتی فکرشم نمیکنی
فلیکس سرش رو چرخوند و به چشم های زاغ پسر خیره شد
+ ترجیح میدم تاوانشو بگیرم تا اینطوری بمیرم
هیونجین سرش رو کج کرد و اجازه داد چند تار موی کوچیک قرمز رنگ روی پیشونی طویلش بیوفته
_ پس اجازه بده شروع کنم دوُس سوفرانس
و لب های حجیمش رو روی گلبرگ های ترک خورده و بی رنگ پسر کشید و اجازه داد خیسی لبهاش ابی برای اون گلبرگ های ریخته شده از گل باشن
غافل از قطره های اشکی که همراه با غرش اسمون روی زمین های خشک شده ی گونه های پسر ریخت
و هیونجین در لحظه ی اخر مانع دیده شدن برق قرمز چشماش شد
چون هرطور فکر میکرد اون سرگرد قرار نبود چیزی از نقشه ی شومش بفهمه ...

__________________________

لالی به روسی ینی زیبا و دوس سوفرانس به فرانسوی میشه درد شیرین ....
خب
چطور بود ؟
روند داستان خوب پیش میره ؟

seductionWhere stories live. Discover now