مایلین این چت و ترک کنین؟
بله!!!!!!!!! نه.
گروه چت داداشای باحال بجز جونگده

ریل دامبو: بچه هاا!!
پادشاه بابل تی: ناموسا چرا داد میزنی؟
تو استایلم نیست: خوابگاه اتیش گرفته؟!
ناگت مرغ برای زندگی: اون مرغای یخ زده ای که توی فریزر گذاشته بودم حالشون خوبه؟
ماشین وحشت : من میتونم بلند تر داد بزنم!!!
ریل دامبو: بکهیون ازم پرسید به چه مهد کودکی میرفتم!!!!!
تو استایلم نیست: و چرا الان دقیقا داری جوری رفتار میکنی که انگار دنیا اتیش گرفته؟
پادشاه بابل تی: اون این و تشخیص میده!!!

ناگت مرغ برای زندگی: چی؟ چطور ممکنه انقدر زود فهمیده و تشخیص داده باشه؟
بزار بخابم:
چجوری باهاش حرف زدی؟
ماشین وحشت: تو گفتی اون تورو به خاطر نمیاره مگه اینکه شخصا دیده باشتت..
ناگت مرغ برای زندگی: خداوندا شکرت برای سالم بودن مرغ ها.!!
ریل دامبو: اون احتمالا باید از پروفایلم فهمیده باشه.
لنتیییی گندش بزنن!
تو استایلم نیست: من باید یه چیزی رو اعتراف کنم.
پادشاه بابل تی: چیکار کردی؟!
ریل دامبو: کریس؟!
تو استایلم نیست: وقتی به چت اضافه شدی بک توی پی وی من پیام فرستاد و پرسید عکسس از تو دارم یا نه..
بزار بخابم:
و تو هم براش فرستادی؟
تو استایلم نیست: خب من فکر نمیکردم احتمال داره تشخیص بده اولین بوسه‌اش با چانیول بوده!!

بیخیال بابا اونم وقتی که توی مهدکودک بودن.من حتی دیروزمو یادم نمیاد!!
بزار بخابم:
خب اون یه سرنخ داره.
ماشین وحشت: موفق باشی چانیول!
بزار بخابم:
بابا من دیروز رو به زور یادم میاد.
ناگت مرغ برای زندگی: خب چرا همه چیز و بهش نمیگی و نمیبینی چجوری پیش میره؟
بزار بخابم:
من با کای موافقم...
پادشاه بابل تی:منم همینطور
منظورم اینه که فقط احتمالش کمه که این و راجبت بدونه و علاوه بر این اون احتمالاً فقط کنجکاو بوده از اونجایی که میدونه تو توی کره بزرگ شدی
ریل دامبو: درسته.
ممنونم بچه ها!!

ایا تمایل دارین این چت و ترک کنین؟
بله خیر

من اهمیتی نمیدم:
چانیول؟
ریل دامبو: ببخشید بیبی..باید یه کاری و سریع انجام میدادم.سوالت چی بود؟
اها درسته!!!
من به ساختمونی میرفتم که ساختمون قرمز و سفیدی بود و یه حیات داشت و یه جنگل کوچیک کنارش بود که هر از گاهی برای پیاده روی مارو اونجا میبردن.
من اهمیتی نمیدم:
واقعا؟
ریل دامبو:اره و اگه بخوام حقیقت و بگم تا وقتی که اونجا بودم خیلی باحال بود.
من اهمیتی نمیدم:
موافقم. منظورم اینه زندگی خیلی ساده تر بود وقتی برات مهم نبود خارج از خطوط رنگ کنی..
ریل دامبو: اوهوم ..
من اهمیتی نمیدم:
فکر میکنم منم همونجا میرفتم...
ریل دامبو: واقعا!!؟؟
من اهمیتی نمیدم:
من خاطره‌ی بدی ازش دارم ولی..اره اینطوری فکر میکنم.
یادم میاد که توی اردوی ای که توی جنگل رفته بودیم داستانی راجب به این بود که پری‌ها واقعا توی درختا زندگی میکنن و اگه یکم بیشتر و سخت تر تلاش میکردی میتونستی یکیشون و پیدا کنی..
ریل دامبو: پس بچه های بامزه‌ای بودیم.
من اهمیتی نمیدم:
از طرف خودت حرف بزن من هنوزم بچم..
ریل دامبو: تو یعنی الانم بامزه و خوشمزه‌ای؟؟
من اهمیتی نمیدم:
بسته به موقعیتش فکر میکنم..
ریل دامبو: اوککککیییی
من اهمیتی نمیدم:
هی چانیول؟
ریل دامبو: هوم؟
من اهمیتی نمیدم:
ممنونم
ریل دامبو: برای چی بیب؟
من اهمیتی نمیدم:
برای بودنت اینجا فکر میکنم...
تو یهویی توی زندگیم سر و کلت پیدا شد و من بابتش خوشحالم که اومدی.
ریل دامبو: خب بک من خیلی از تو شنیدم حتی قبل از اینکه به گروه چت دعوت بشم.
تو یه ادم فوق‌العاده به نظر میرسیدی که هرچی راجب بهت میگفتم این حس و بهم میداد که انگار ما خیلی وقته ، برای سال هاست که همدیگه رو میشناسیم.
من اهمیتی نمیدم:
اره همچین حسی داره..
پس فکر کنم باید به شرکتت برم

ریل دامبو:این چیز بدیه؟؟
من اهمیتی نمیدم:
همچین فکری نمیکنم.
ریل دامبو:
پس نمیخوای دور و برت باشم؟
من اهمیتی نمیدم:
البته که نه!
در واقع فکر میکنم بهترین اتفاق اینکه که تو این دور و برا باشی
ریل دامبو: و چرا؟؟
من اهمیتی نمیدم:
نمیدونم!
شاید اخرش و بعد از این تونستیم با هم رابطه داشته باشیم.‌.
ریل دامبو: واقعا؟؟!
من اهمیتی نمیدم:
واقعا چی؟؟

ریل دامبو:
گفتی که اگر من دور و برم بمونم ممکنه بعد از این رابطه داشته باشیم
من اهمیتی نمیدم:
من نمی تونم این حرف و تأیید یا رد کنم
ریل دامبو: هی این حرف منه!!!
من اهمیتی نمیدم:
اره. فکر نمیکنم درست ازش استفاده کرده باشم
ریل دامبو: هوممم..
شاید اگر من دور و بر باشم بتونی اونو بفهمی.
من اهمیتی نمیدم:
اره درست میگی
فکر کنم به تمرین نیاز دارم.
ریل دامبو: خوشحالم کمک کردم.
من اهمیتی نمیدم:
روزت چطور بود؟
ریل دامبو: پر حادثه

من اهمیتی نمیدم:
میگم پس. شرط میبندم کیونگسو زودتر از تو نوشته بودش..
ریل دامبو: واو بک...من..من فکر...فکر میکردم که..تو فقط ماله منی
من اهمیتی نمیدم:
منظورم اون نبود احمق
ریل دامبو: عه...
من اهمیتی نمیدم:
بعلاوه لوهان و کیونگسو میتونن خیلی به درد بخور باشن وقتی چیزی توی ذهنشونه.
باور کن وقتی نشستیم و داشتیم راجب به تشکیل گروه چت صحبت میکردیم، اونا چند ساعت روی انتخاب اسمش وقت گذاشتن..
ریل دامبو: چجوری روشون اسم گذاشتن؟
من اهمیتی نمیدم:
مطمئن نیستم.
ریل دامبو: خب...
این اسمه (گرگو) نسبتا عجیبه..
ولی در هر صورت جالبه.
من اهمیتی نمیدم:
خیلی زود علاقه مند میشی
ریل دامبو: زندگی رو اسون و فان بگیر و بگذرون‌.
این نحوه ورود من به تمام سازهای موسیقیه که من باهاشون کار میکنم و همچنین با همه موارد خوب توی اونها
من اهمیتی نمیدم:
راحت دونستن چیز میزا جالبه؟
ریل دامبو:گمون کنم؟
منظورم اینه که فکر می کنم موضوع انتخابی جالبه و بعد در مورد اون بیشتر کنجکاوی می کنم. نحوه کار و میفهمم و اون و میسازم تا اونو از داخل و خارج بدونم.
من اهمیتی نمیدم:
این درواقع خفن و باحاله..
پس چه کارایی انجام میدی؟
ریل دامبو: من میتونم با درامز ، گیتار ،ترومپت ، پیانو کار کنم.رپ میکنم، موزیک میسازم. میتونم یکم نقاشی بکشم. اشپزی رو دوست دارم و با لی و سهون به کلاس رقص برای شروع به یادگیریش میریم‌.
من اهمیتی نمیدم:
واو چ زیاد!
ریل دامبو: نه واقعا..
من اهمیتی نمیدم:
تو موزیک کار میکنی و نقاشی میکشی که این خیلی باحاله.
ریل دامبو: خب خوشحالم که تونستی پیداش کنی..
من اهمیتی نمیدم:
منظورم اینکه تو ادم خیلی باحالی هستی..
ریل دامبو: اههه خیلی کیوتییی..
من اهمیتی نمیدم:
خفه شوووو
ریل دامبو: نمیتونی من و ساکت کنی.
من اهمیتی نمیدم:
درسته ولی میتونم میوتت کنم.
ریل دامبو: این یکم خشنه
ارسال شد
ریل دامبو: تو من و میوت نکردی
ارسال شد
ریل دامبو: قابل درکه که بلاک کنی ولی میوت....
ارسال شد
ریل دامبو: ............
من اهمیتی نمیدم:
😊😊😊

لايك و نظر يادتون نره...🦋

Private message 💌Where stories live. Discover now