~The end~

5.1K 613 142
                                        

سلام به کارما ریدرای عزیزم .رسیدیم به پارت اخر .از همتون ممنونم که کارمارو حمایت کردین مخصوصا اونایی که با ووت ها و کامنتاشون حمایت کردن مخصوصا اون ریدری که داشت روز شمار میکرد کارما چند روزه اپ نشده ممنون که اینقد پیگیر کارما بودی 😫😍امیدوارم از پارت اخرم لذت ببرین کامنت ازاد ووت ازاد ِ.................

________________

یونگی دراز کشید و به سقف نگاه کرد ،وجیمین کنارش خوابید و اعتراض کنان گفت :"تو ازم متنفر بودی !"

یونگی یا تاسف تصحیح کرد :"من از خودم متنفر بودم .فکر میکردم دارم به یه پسرنوجوون نگاه میکنم و از اینکه اینقدر می خواستمت شوکه بودم .حتی وقتی هم فهمیدم سِنت بیشتر از اون چیزیه که نشون میده ،این حالتم تغییری نکرد و خیلی احساس گناه کردم .تازه وقتی مثل یه ادم بالغ لباس پوشیدی ،خیالم راحت شد و یه نفس راحت کشیدم ."

جیمین غرغر کرد :"اما تاثیری توی تغییر رفتارت نداشت ."

یونگی چشمجهاش رو با شیطنت بهش دوخت ،دستهاشو دور کمرش محکم کرد و گفت :"انتظار داشتی عوض بشه ؟تو بیشتر از سوجونگ به مراقبت احتیاج داشتی .مین هی رو داشتم که همه جا درحال جاسوسی کردن بود،سوجونگ رو داشتم که باید مراقبش می بودم ،و اصلا نمی دونستم هر لحظه ممکنه چه کاری از تو سر بزنه .برات می ترسیدم ، وضعیت پیچیده ای بود."

-"هنوز نمی تونم بفهمم چرا همون اول ملکه دریا نرفتیم ."

-"من به مین هی گفته بودم که قایقی درکار نیست.اونجوری با خودش فکر میکرد ما خونه ایم و هیچگونه کمکی نداریم .

اگه درباره ی ملکه دریا باخبر میشد ،به بقیه خبر میداد و اونوقت گیر انداختنشون خیلی راحت نبود .اما وقتی به افرادم صدمه زدی ،متوجه شدم مین هی شاهد ماجرا بوده و اگه بخواییم بیشتر منتظر بمونیم تا بلایی سرمون بیاد ،فایده نداره .واسه همین از دستش خلاص شدم و فرستادمش بره .و امیدوار بودم پلیس بتونه بقیه افرادش رو دستگیر کنه و نذاره با مین هی تماسی برقرار کنن ."

-"وقتی اومد ،فکر کردم معشوقه ته.اون با تو بود .".

سونگی با بدخلقی گفت :"من اصلا نمی خواستم اونو از جلوی چشمهام دور کنم .این دزدها قبلا موفق شدن و به هدفشون رسیدن ،چون زنی مثل مین هی اطلاعات دراختیارشون گذاشته بود.اون کنار من نمی تونست کاری بکنه .واسه همین پلیس موفق به گیرانداختنشون شد و اونا توی تله افتادن ."

جیمین یاداوری کرد :"فقط هم دونفر بودن ."

یونگی در تایید سری تکون داد :"من فقط انتظار دونفرو داشتم .چون از روشهاشون خبر دارم.اول یه نفر خودش رو وارد خونه موردنظر می کنه بعضی وقتها بعنوان یه مستخدم بعضی وقتها بعنوان شخصی مثل مین هی ...یه زن جذاب که خودش رو توی زندگی هدف مورد نظر جا میده .از زنهای مختلفی استفاده شده .من قبلا اصلا مین هی رو نمی شناختم اما انتظارشو میکشیدم .دونفرِ دیگه توی هرجایی که قصد عملی کردن نقششون رو دارن ،می مونن.وقتی مطمئن شدم که اون دوتا توی ججو دستگیر شدن ،فقط مونده بود مین هی ."

ㅁ~KARMA~ㅁTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon