Maybe you don't believe in me ........................ 💛...................
+می...
ن: لی...
+بگو!
ن: نه تو اول بگو
+بگو نایل!
ن: تو از این قضایا خبر داشتی؟
+خب این دقیقا سوال منم بود.
ن: یعنی واقعا هیچی از این ماجرا نمیدونستی؟
+معلومه که نه! دیدی که چقدر تعجب کردم... هنوزم باورم نمیشه.
ن: ببین لیام اگه اینم یکی از برنامه هاته سر قضیهی شیپ کر..
+نه نایل نیست! فاک بهش من اصلا هیچ ایدهای ندارم که شان و زین چطور همدیگه رو میشناسن!
ن: یعنی میخوای بگی تمام مدتی که پیش زین بودی نفهمیدی با شان رابطه داره؟ اونم همچین رابطهی نزدیکی که وقتی دیدش انگار معشوقشو دیده و الان هم درست ده دقیقهاست بردتش تو آشپز خونه و بیرون نیومدن.
+الان حسودی کردی؟
ن: میشه خفه شی؟ واقعا میشه؟ به چی؟ به کی حسودی کردم آخه؟ من دارم میگم به تو شک دارم.
+به من؟ گناه من چیه؟ شک واسه چی؟
ن: نمیتونم باور کنم که از دوستی اون دو نفر بی خبر بودی! اصلا نکنه همش نقشه بوده بر علیه من؟
+اوه متاسفم نایل مثل اینکه لو رفتیم. من مامور مخفی ام آی سیکسم و زین همکارم شان هم نفوذیمونه که قرار بود از تو اطلاعات بکشه اما مثل اینکه شکست خوردیم!... میفهمی چی میگی؟ نقشهی چی اخه؟
نایل چشم غرهای به لیام رفت و دوباره چشماشو زوم آشپزخونه که از اونجا نمیشد قسمتی ازش که شان و زین بودن رو دید، کرد. طبق معمول لیام بیخیال بود و سر این مورد نایل واقعا نمیتونست این عادتش رو تحمل کنه. آخه عجیب تر این اتفاق؟ برای همین هم شک میکرد به ندونستن لیام.
ن: دسیسه کردی که شان و بفرستی با من!
+وای بازم لو رفتم! خفه شو دیگه! مگه روانیم همچین کاری بکنم؟ بعدشم من شان و برای اولین بار تو زندگیم همون روز که تو کتابخونه اومد سراغت دیدم و بذار یه مطلب جالب بهت بگم من شان و زودتر از زین دیدم پس اگه دسیسهای هم باشه زیر سر تو و شانه.
ن: چرت نگو. یعنی واقعا زین هیچ اشارهای نکرد به این قضیه؟ صبر کن اصلا تو زین و بعد از شان شناختی؟ ولی تو گفته بودی...
+دروغ گفتم و بیخیال الان این مهم نیست! زین هم هیچ چیزی تو این مدت نگفته بود حتی یه نشونه. تازه این سریال و همیشه دنبال میکردیم و شان و میدیدم ولی اون هیچی نگفت.
ن: یعنی چی؟ دوستش و توی تلویزیون میدید هیچی نمیگفت؟
+آره دیگه. مثل من هیجان زده نیست.
YOU ARE READING
My weakness {Z.M}
Fanfiction-کاش میشد ازت بگذرم! +نمیتونی...نمیتونم! -چرا؟ +چون ما نقطه ضعف همیم! . . . ....ولی تو نقطه قوت منم هستی! Ziam💛❤