جیمین دوباره سرخ شد ...انگار ظرافتش داشت خودش رو نشون میداد .خیلی مسخره بود!اون هیچوقت از اینکه مردم بهش نگاه کنن معذب نمی شد اگه این حس رو می داشت هیچوقت مدل نمی شد .
اما یونگی باعث ازارش می شد و انگار اهمیتی نمیداد که جیمین رو خجالت زده کرده ،چشماش روی جیمین درحال حرکت بود ....انگار میخواد تصویرش رو توی ذهنش هک کنه .هر اینچ از بدن جیمین رو طوری با تمرکز و دقت بررسی میکردکه جیمین احساس کرد نفسش تنگ شده.تا به حال هیچکس همچین احساسات قوی ای درش بوجود نیاورده بود و دقیقا نمی دونست چیکار کنه . چشمای یونگی متفکرانه بهش دوخته شده بود......انگار از احساس جیمین خبر داشت .
مین هی با عصبانیت از جیمین به یونگی و برعکس نگاه کرد ،اما یونگی اصلا متوجه نشد .
مین هی انگار مصمم بود افسونی رو که یونگی رو دربرگرفته بود .از بین ببره ،یه دفعه گفت:"من قبلا شما رو دیدم!"
جیمین که سعی داشت نگاهش با نگاه یونگی تلاقی نکنه .زمزمه کرد:
-"خوشحالم که یادتونه ...من همینجا زندگی میکنم.اگه یادتون باشه دیشب هم باهم شام خوردیم ."
مین هی با بی حوصلگی دستش رو تکون داد:"منظورم اینه که یجای دیگه دیدمتون ..."
و نگاهی سخت و مشکوک به جیمین انداخت:
"احتمالا بخاطر نور لامپ دچار اشتباه شدم ،اما منو یاد چیزی میندازین ."
یونگی با لحن نرمی گفت :"فکر میکنم اشتباه دیروز و اوایل امروز پیش اومده ...چون الان بلاخره داریم پارک جیمین واقعی رو می بینیم ، مگه نه؟"
جیمین یه نگاه گذرا به یونگی کرد و گفت:"من همون ادمیم که چند دقیقه ی پیش رفت طبقه ی بالا."
و بعد سریع نگاهشو ازش گرفت .حتی جرأت تکون خوردن هم نداشت .انگار کلی نور به طرفش گرفته شده.
_"فرق کردین .خیلی مسن تر به نظر میرسین ."
نیازی نبود تا جیمین به این متلک جوابی بده چون کاملا مشخص بود که بحث از نظر مین هی تموم شده .اون دستش رو مالکانه دور بازوی یونگی انداخت و اعلام کرد که اماده ی غذا خوردنه .مایه ی خوشحالی بود که جیمین تونست حرکت کنه و از این ارزیابی عمدی فرار کنه اما به میز شام که رسیدن وقتی فهمید اجوما چه جایی روبراش انتخاب کرده عصبانی شد .انگار با نبودن سوجونگ توانایی اجوما برای میزون کردن جاها ازش فرار کرده بود اون صندلی جیمین رو روبه روی یونگی نتظیم کرده بود.البته باید صندلیه مین هی رو اونجا می گذاشت اما مین هی نزدیک یونگی شد و روی صندلیه کنارش نشست ...حالت صورتش طوری بود اونجا جای نرمال و حقیقیشه.
YOU ARE READING
ㅁ~KARMA~ㅁ
Romanceکاپل:یونمـین ژانر :رومنس ,تا حدی جنایی ,اسمات ,امپرگ ,هپی اند خلاصه: پارک جیمین... پسریه بیست و چهار ساله... به درخواست خواهرش که میخواد همراه شوهرش به مسافرت بره، برای نگهداری خواهرزاده ش سوجونگ به جزیره ججو که اونا توش زندگی می کنن میره... مین یون...
~part 6~
Start from the beginning
