part 15 (you broke me first)

2K 240 50
                                    

ویلچرو به سمت ماشین هدایت کرد و جکسونو دید که به سمتش میومد ، با اومدن جکسون کوک سلام کوتاهی کردو جکسون خواست خودش کوک و بیاره که تهیونگ مخالفت کرد، میپرسین چرا؟؟
خب اگه قرار بود جکسون کوک رو بیاره باید بغلش میکرد و در این صورت دستش به بوت و رون هایه کوک میخورد و تهیونگ به طرز مسخره ای حسودیش میشد ، اصلن آدم حسودی نبودو به نظر خودش کوک هیچ ارزشی براش نداشت ، اما نمیدوست که چرا حسودی میکرد
کوک رو براید استایل بغل کرد و رو صندلی پشت خوابوند و خودش هم سوار ماشین شد .
جکسون هم سوار ماشین شد ، بعد از چند دقیقه کوک خوابید ،
جکسون:داداش تهیونگ  ما یه ایمیل دریافت کردیم ، عکس دست یه مرد و زن بود که زخم مخصوص eye رو داشتن .
تهیونگ:به آر ام خبر دادی؟
جکسون:بله داداش تهیونگ، ایشون گفتن که بعد از اینکه پدرتون فوت کردن دیگه کسی یه همچین زخمی رو رو بدنش حک نکرده و کسی هم از باند خارج نشدع ، یعنی اگه کسی خارج میشد ،یا کشته میشد ، یا رویه زخمش یه ضبدر میزدن و خب ....
تهیونگ:جکسون من واقعن گیج شدم ، یعنی چی ؟
جکسون: نمیدونم ،، آر ام داره تحقیق میکنه باید از خودش بپرسید
و اما کوک خواب نبود و تمام حرف هارو شنیده بود ، یعنی تهیونگ به اون مرد ربط داشت ؟؟ یعنی اینا همش نقشه بود؟؟ اصلن تهیونگ چه ربطی به eye داشت؟ آر ام کی بود؟
اینا سوالاتی بود که تو ذهن کوک درحال چرخش بود

≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
با دهن باز به صحنه روبه روش خیره بود
نامجونی که با تمام قدرت تو سوراخ اون پسر میکوبید و زیر گوشش حرف هایه عاشقونه میزد ، حرف هایی که نصفشم تا حالا به جین نزده بود ، انقد غرق کردن اون پسر بود که حتی متوجه نشده بود که جین اومده بعد از چند ضربه ای هردویه اونها کام شدند و نامجون لبایه پسر رو بوسید و

پسر گفت: نامی ، اون هرزه تا حالا انقد بهت حال داده بود؟
نامجون : کی ؟ جین؟ نه بیبی اون هیچوقت نمیتونه به خوبیه هونگ می کوچولویه من باشه
جین لباشو بهم فشار داد و با بغضی که خیلی ناشیانه سعی در پنهان کردنش داشت گفت :
+که ..اینطور
نامجون به سرعت به سمت جین برگشت و با اخم غلیضی گفت
-به چه جرعتی بدون اجازه پاتو تو خونه من گذاشتی؟؟ نمیخای بفهمی نمیخامت؟
بعد از رویه هونگ می بلند شدو محلفه رو ، رویه بدنش کشید و بعد از اینکه باکسرش رو پاش کرد به سمت جین قدم برداشت بعد از سیلی محکمی که به جین زد کلمه هارو تو صورتش کوبوند
+اصن دقت کردی چند وقته باهم نخوابیدیم ؟؟؟ نمیفهمی تکراری شدی؟ گورتو گم کن بیرون از خونم
جین با ناباوری نگاهش بین چشما و لبایه نامجون در گردش بود ، به سمت کتش قدم برداشت و بعد از اینکه کتشو برداشت به سمت نامجون که با اخم و دست به سینه جلو در ایستاده بود رفت و قبل از اینکه از خونه خارج بشه بوسه خیلی کوتاه و سریعی رو لبایه نامجون کاشت و ناباورانه به سمت خیابون حرکت کرد ،
هوا خیلی دلگیر بود ، بارون بند آومده بود اما ابرها از آغوش آسمون بیرون نیومده بودن ، انگار که اونها هم آغوش خداحافظی داشتن که دلشون نمیومد از هم جدا بشن ، ابرا سنگین بودن اما اونها هم از باریدن دست کشیده بودن و فقط هوارو دلگیر تر کرده بودن ، جین اما اشکی نمیریخت ، فقط به مسیر خیره شده بودو بدون هیچ مقصدی راه میرفت ، به بخت خودش لعنت میفرستاد که عاشق آدمی شده بود که فقط اومده بود تا باکرگیش رو ازش بگیره ، تو مسیر چشمش به یه گی بار خورد بدون تردید به اون بار رفت ، نیاز داشت تا مست بشه ، تا شاید کمی ذهنش خالی بشه ، به سمت بار من رفت و درخاست باکاردی کرد ، انقد نوشید که حتی یادش نمیومد اسمش چیه ، و قهقهه هایه الکیش کله بار رو در بر گرفته بود تا اینکه آهنگی پلی شد که انگار دوباره غم هاشو یادش انداخته بود

You broke me first
🎸 تو اول منو شکستی 🎸
Maybe you don't like talkin' too much about yourself
🎸 شاید دلت نمیخواد زیاد درباره خودت حرف بزنی 🎸
But you should've told me
🎸 ولی باید بهم میگفتی 🎸
That you were thinking 'bout someone else
🎸 که داشتی به شخص دیگه فکر میکردی 🎸

شروع کرد به گریه کردن ، البته که گریه هاش بر خلاف خندهوهاش خفع بود ، بیشتر خود خوری بود تا گریه ، مردی از پشت بغلش کردو نفس هایه داغش به گردن جین میخورد ، جین فین فینی کردو به گردنشو به سمت مرد کج کرد ، اگه تو مستی نبود حتما پسش میزد اما ، چرا ؟ چرا اون حالی به خودش نمیداد ؟ مگه نامجونم همین کارو نکرده بود . با یادآوری خیانت نامجون دوباره اشک هاش روی گونه هاش غلتیدندو جین خیلی آهسته لباشو به لبایه مرد چسبوند و شروع کرد به میک زدن لب پایین مرد ، مرد دست هاشو به سمت پهلو هایه حساس جین برد و فشاری بهش وارد کرد که نتیجش  ناله عمیقی بود که از بین لبایه جین خارج شده بود و باعث شده بود که بوسشون قطع بشه ،
مرد پیشونیش و به پیشونیه جین چسبوند و آروم زمزمه کرد : بیبی من مثله بقیه کسایی که اینجان نمیخام بزور بکنمت ، اگه خودت نمیخای میکشم کنار و اگه میخای هم که ، خب کی بدش میاد با پسری به این خوشگلی بخوابه؟
جین دوباره به کاری که نامجون باهاش کرده بود فکر کردو بدون معطلی گفت
+میخام ،فقط سریع تر شروعش کن
با تموم شدن جملش مرد زیر رون جین رو گرفت و جین پاهاشو دور کمر مرد حلقه کرد و به سمت گردن مرد رفت ، مرد هم خیلی سریع خودش رو به به یکی از اتاق هایه وی آی پی رسوند و جین و به آرومی رویه تخت گذاشت و خودش هم روش خیمه زد ، لب هایه جین رو به دندون گرفت و به سمت خودش کشید و بعد ولش کرد و لیسی به لبایه جین زد  (ای کوفتت بشه 😑 به اطلاعتون برسونم که من رو لبایه جین کراشم 😶) بیخیال لباش شدو کت و پیراهن جین و از تنش در آورد و به نیپل هایه بی رنگش که فقط نوکش صورتی بود نگاهی انداخت و بعدش زبونش بود که رویه نوک حساس نیپل جین بالا پایین میشد نفس هایه جین سنگین شده بود و هر لحظه بیشتر میخاست جاشو با اون مرد که حتی اسمش رو نمیدونست عوض کرد و رویه دیکش نشست و به سمت لبایه مرد رفت ‌ همونطور که مرد رو میبوسید کمرش رو قر هایه ریزی میداد و سفت شدن مرد رو هر لحظه بیشتر از قبل احساس میکرد  از رویه پایه مرد بلند شدو به سمت کمربندش رفت بعد از اینکه کمربند مرد و دکمه شلوار مرد و باز کرد تا خواست  لیسی به سر دیک مرد بزنه در بشدت باز شد و لحظه ای بعد صدایه شلیکی به گوش رسید و مرد بی جون رو زمین افتاد ، جین با بهت به عقب نگاه کرد و نامجون برزخی رو دید که به سمتش میومد
اینکه شانس انقد با جین همراه بود و اون بار ، بارع نامجون بود که تقصیرع جین نبود
بود؟؟؟؟؟؟؟؟

'''''''''''''''''''''
ایشالا بقیش فردا 😄😄
بوس بهتون
شبتون دیمینی 😭

اههاااااااا پیشنهادن موزیک رو هم بگوشید من عاشقشم❤❤یه چیز دیگه ام تازه یادم اومد 🔪🔪🔪🔪😒😒نمیخام بگم بزور ووت بدین ولی لابد خوشتون میاد که میخونین دیگ؟ وگرنه نمیخونین پسس میخام بگم بزور ووت بدین 😒😒😒😒😒

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


اههاااااااا پیشنهادن موزیک رو هم بگوشید من عاشقشم
❤❤
یه چیز دیگه ام تازه یادم اومد 🔪🔪🔪🔪
😒😒نمیخام بگم بزور ووت بدین
ولی لابد خوشتون میاد که میخونین دیگ؟ وگرنه نمیخونین پسس میخام بگم بزور ووت بدین 😒😒😒😒😒

Life or slavery ?Where stories live. Discover now