part11

2.2K 252 34
                                    

***********************************
‌تهیونگ به سمت شلاقی که روش پر از میخ هایه ریز و درشت بود رفت و اونو برداشت کوک که تا اون لحظه ساکت بود شروع کرد به التماس کردن
- تهیونگ تورو خدااااا ولم کن
و ابر هایی که چند دقیقه ای بود که تو چشماش کمین کرده بودن شروع به باریدن کردن و اون ادامه داد
- مگه من چیکار کردم تهیونگ هااا
با ضربه محکمی که تهیونگ با شلاق به شونه هایه کوک زد تقریبا نصف میخ ها تو سر شونه هایه کوک فرو رفتن و خون زیادی از بدنش بیرون زد
انقد دردی که یهو بهش وارد شده بود زیاد بود که حتی نتونست جیغ بزنه ضربه هایی که تهیونگ ب پشت و کمر کوک میزد هر لحظه محکم تر میشد تهیونگ چند لحظه ایستاد و به شاهکارش نگاه کرد کوک رو چرخوند و به قیافه عرق کرده و مچاله شده از دردش نگاه کردو خیلی یهویی یه ضربه خیلی محکم به سینه هایه کوک زد که کناره نیپلش زخم عمیقی بوجود اومد و کوک بلاخره دادی از ته حنجرش بیرون اومد که باعث شد خدمتکارا هم به حالش گریه کنن ، تهیونگ به سمت کمدی که توش پر از شمع بود رفت و از کوک پرسید
+ خب بیبی چه رنگیو دوست داری
وقتی جوابی از کوک دریافت نکرد گفت
+ نشنیدی؟ اوه فک کنم نیازه که اون میخو تو دیکت فرو کنم داشت به سمت کوک میرفت که کوک با صدایه ضعیفی گفت
- صورتی
تهیونگ شروع به خندیدن کردو گفت
+ یه زمانی به زور من میگفتی صورتی دوست داری الان چی
و به سمت کمد رفت
- شاید به خاطر همون زور هایه قبلت
تهیونگ خیلی غیر منتظر بغض کرد اما جدیش نگرفتو شمع صورتیو از کمد بیرون آورد و روشنش کرد و منتظر موند تا پارافینش ذوب بشه کوک با فکر اینکه قرارع با اون چیکار کنه شروع کرد به دعا کردن که بمیره ولی این اتفاق نیوفته اما خب خدا هم با تهیونگ بود چون این اتفاق نیوفتاد و تهیونگ به سمت کوک رفت و باهاش چشم تو چشم شد کوک حاضر بود قسم بخوره که اون چشم ها توانایی این و داشتن که همونجا کوک رو ذوب کنن ته همزمان که پارافین ذوب شده شمع رو رویه زخم نیپل کوک میریخت لباشو رو لبایه کوک کوبوند که این کار مساوی بود با خفه شدن جیغ از رویه درد کوک
تهیونگ انقدر کارشو تکرار کرد که نیپل هایه کوک کاملن حساس شده بودو با یه لمس خیلی کوچیک پر از درد و سوزش میشد
تهیونگ بازم کوک رو چرخوند و دیک نیمه سفت شدش رو چندبار رو خط باسن کوک میکشید تا کاملن سفت بشه کوک که از قصد تهیونگ با خبر شده بود دوباره شروع کرد به التماس کردن
-تهیونگ خاهش میکنم اصن بیا دوباره شکنجم کن ولی این ک.....
حرفش تو دهنش ماسید وقتی تهیونگ با بیرحمی عضوشو تو سوراخش کبونده بود حالا جز بالاتنش از پایین تنش هم خون جاری شده بودو اون بلاخره شروع کرد به گریه کردن که یهو با لذت خیلی ناگهانی هق هقش خفه شد و جاش یه آه نسبتن عمیق از دهنش خارج شد
تهیونگ متوجه شد که به پروستاتش ضربه زده نمیخاست به کارش ادامه بده ولی شنیدن اون ناله از دهن کوک وادارش کرد تا برایه شندین چند تا دیگه از اونا بازم این کارو بکنه و فاک ناله هایه کوک واقعن تحریک کننده بود و هیچ چیز اون رو در طول این سالاها نتونسته بود به اون اندازه تحریک کنه یهو به خودش اومد و یادش افتاد که کوک قرار نیست از این رابطه لذتی ببره پس به خشن ترین حالت ممکن کوک رو به فاک داد و کوک فقط جیغ میزد از درد و فشاری که ماهیچه هایه اطراف سوراخش داشتن .
تهیونگ با آخرین ضربه خودشو تو کوک حالی کردو ازش بیرون کشید و دستاشو از سقف باز کرد که باعث شد خیلی محکم ب زمین کوبونده بشه و بعدش تهیونگ از اتاق بیرون رفت .
★★★★★★★★یونگی★★★★★★★
میدونستم که تا الان اون بچه بیچاررو کشته اما بازم به خودم امیدواری میدادم تا بتونم رو رانندگیم تمرکز کنم ، اون حتی نزاشت تحقیقات نامجون کامل بشه تا مطمعن بشیم ک واقعن کار مامان بابایه کوک بوده یا نه ، وقتی به خونه تهیونگ رسیدم یه نفس عمیق کشیدم و زنگ و زدم فقط خدا خدا میکردم که کاری نکرده باشه ،وقتی خدمت کار درو باز کرد سریع به سمت اتاق تهیونگ دوییدم و درشو یا شدت باز کردم که دیدم تو اتاقش خوابه خیالم تقریبن راحت شد که دیدم یکی از خدمتکارا با قیافه فوقالعاده ترسیده اومد سمتم و گفت
:آقا... آقا بلک روم
و منم که فهمیدم تهیونگ کاره خودشو کرده به سمت بلک روم دوییدمو درشو باز کردم که ....

Life or slavery ?Where stories live. Discover now