part3

2.9K 339 20
                                    

تهیونگ:
-----
خب کوک واقعن امشب خیلی خوشگل شده بود و من اصن نمیتونستم دلیل کوبیده شدن قلبم رو به سینم با اون همه شدت درک کنم تصمیم گرفتم گرایشم رو بهش بگم خب اون حق داشت تا بدونه بالاخره اون بهترین دوستم بود اما خب یکم تو گفتن بهش تردید داشتم و چیز دیگه ای که باید بهش میگفتم این بود که من داشتم فردا از سئول میرفتم پس باید امشب و واسش خاطره انگیز میکردم حتی نمیدونم چرا .
شام خوردیم و زمانه دیدن فیلم رسید من فیلمو گذاشتم و اون ازم پرسید ک چرا گی گذاشتم و منم گفتم چون خودمم شبیه اونهام اون جا خورد اما خیلی کم واقعن خوشحال شدم وقت ی خوب درکم کردو بهم گفت ک این گریه کردن نداره.
منم بهش ملحق شدمو باهم داشتیم اون فیلم پورن واقعنننن خیلی هات رو میدیدیم دیگ نتونستم تحمل کنمو سرم و گذاشتم رو شونشو بغلش کردم احساس لرزش خفیفی کردم اما اونو جدی نگرفتم
همونطور ک داشتم فیلمو میدیدم یهو کوک بلند شد و به سمته آشپز خونه رفت ،فااککک من چرا تا حالا به بوت های کوک دقت نکرده بودم اونا واقعن خوشفرم بود...
-----
کوک:
-----
باورش برام سخت بود ک گی باشم نیاز داشتم کمی آب بخورم چون امشب سه بار بهم شوک وارد شده بودو واقعن گلوم از شدته هیجان خشک شده بود پس پا شدمو به سمت آشپزخونه رفتم تا آب بخورم یه لیوان برداشتم و اونو پر آب کردمو خوردم ،لیوانو گذاشتم سره جاش و تا خاستم برگردم نفس های گرم ته و پشت گردنم احساس کردم اون خیلی بی مقدمه لاله ی گوشمو لیس زد و فاک این واقعن لذت بخش بود اون ب کارش ادامه دادو تمام گردنمو با زبونش خیس کرده بود از شدت لذت حتی توان اعتراض نداشتم و بر خلافه میله باطنیم همزان با مکیده شدنه لب بالام توسطه کیم فاکینگ تهیونگ آه عمیقی از دهنم خارج شدو اون دیک مزخرفه وسط پام خودشو بیشتر سفت کرد اما ..اما من اینو نمیخواستم با تمام توانم ته رو پس زدم و به سمت در دوییدم ...
-------

خاک تو سره کوک 😑😑😑😑😑من جاش بودم از جام تکون نمیخوردم واقعن که
و اینکه ببخشید اگه پارتا کوتاهن ❤دوستون دارم بوستون دارم بای ❤💋

Life or slavery ?Where stories live. Discover now