9: birthday teh teh

6K 635 117
                                    

📌این پارت خراب شده بود
پارت نهم: تولد ته‌ته

«7 ماه بعد»
شمع تولد سه و یک رو روی جعبه کیک می‌زاره و زیر لب جواب جیمین رو میده:
- سال بعد، احتمالا بعد از قبولی دانشگاهم.

جیمین فرمون ماشین رو میچرخونه و با تمسخر میگه:
- زد و قبول نشدی اونوقت چی؟

- داداشت گیر سه پیج داده از الان انواع کلاس های مختلف رو چیده بخش بندی کرده تا امتحان ورودی دانشگاه رو قبول شم.
جونگ‌کوک با لپ‌های باد شده جواب داد. امسال سال آخر مدرسه است و تهیونگ زیادی ازش فاصله گرفته"شکلات همه اینا به خاطر خودته"

جیمین دو تا بشکن جلوی صورت جونگ‌کوک میزنه و زیر لب میگه:
- کجا سیر میکنی؟ در داشبرد رو باز کن.

جونگ‌کوک هم کارش رو بی‌چون و چرا انجام میده و با دیدن پوشه که بدون شک آزمایش بود نگران به جیمینی که با لبخند رانندگی میکرد خیره شده:
- سرطان گرفتی هیونگ؟! این آزمایش چیه؟

صدای بغض آلود جونگ‌کوک بین فضای ماشین میپیچه و جیمین با چشم‌های گرد میخنده: خاک تو سرت الاغ...گریه نکن.

جونگ‌کوک با دست لرزون آزمایش رو بین دست‌هاش فشار میده و منتظر به جیمین نگاه می‌کنه، جیمین با دست ضربه کوتاهی به کله جونگ‌کوک میزنه:
- حامله‌ام احمق!

جونگ‌کوک چشم‌هایش گرد میشه و به آزمایش توی دست‌هاش خیره میشه:
- واقعا هیونگ، یعنی..تهیونگ...

- اوهوم تهیونگ عمو میشه.
جیمین حرف امگای کوچکتر رو کامل می‌کنه و برق رو به وضوح داخل چشم‌های فندقی جونگ‌کوک میبینه:
- هیونگ خیلی خوشحال شدم برات، پسره یا دختره؟ نامسوک هیونگ می‌دونه؟ آپا جونی، جینی چی؟ تهیونگ و هانا...

- بسه جونگ‌کوک، فعلا تو می‌دونی.
جیمین کلافه بین حرف‌های پسر کوچکتر پرید و جونگ‌کوک لب‌هاش رو داخل دهنش فرو برد. با پارک شدن ماشین جلوی خونه خانواده جانگ جونگ‌کوک لبخند زد و جعبه کیک رو به سینه اش فشار داد:
- بیا تو هیونگ.

- پس کی تهیونگو دست به سر کنه..
لبخند خرگوشی رو لب‌های جونگ‌کوک نقش بست و زیر لب جواب داد:
- ساعت هشت بیارش آدرس سالنم فرستادم برات.

از پاشین پیاده شد و با نیشخند لب زد:
- مواظب نی نی هم باش.

جیمین خندید و سری برای امگای برادرش تکون داد.

***

موهاش رو بین حوله کوچیک پیچید و عطسه کوتاهی از سرمای اتاق کرد با صدای گوشی به سمتش حمله کرد

𝑺𝒆𝒏𝒔𝒆𝒊|𝒗𝒌𝒐𝒐𝒌Where stories live. Discover now