⁦⚔️⁩The Condition Of Fight⁦⚔️⁩ |Completed|

⚔️مبارزه سی و سوم: آخرین سکسم⚔️

"سهون نگه دار!"

سهون ماشین رو توی خیابون اصلی نگه داشت و با تعجب به جونگین نگاه کرد.

"چیشده؟"

"سوییچ ماشینت رو بده من، بعد برو خونه ماشین من رو بردار!"

جونگین همون‌طور که از ماشین پیاده شده بود و سمت راننده ایستاده بود گفت و کنار به سهون نگاه کرد.

"برای چی؟"

"لطفاً!"

سهون اهی کشید و از ماشین پیاده شد تا جونگین جاش بشینه و بعد آروم سمت خونه راه افتاد ولی وقتی دید کای هم ماشین رو سمت خونه میرونه عصبانی شد

"خب منم میرسوندی بیشعوورررررررر!!!!"

∞•°∞°•∞•°∞°•∞

بعد از این برگشت داخل خیابون خودشون ماشین سانگوو رو در حال دور زدن دید و سریع سرش رو پایین برد تا کیونگسو نبینه توی ماشینه و بعد اون هم دور زد و پشت ماشینشون راه افتاد.

دقیقا عین دفعه قبل مثل یه استاکر تعقیبشون میکرد و صدایی که تو گوشش میپیچید و هر لحظه بهش یادآوری میکرد که داره توی زندگی شخصی یکی دیگه فضولی می‌کنه رو با استدلال "من فقط نگرانم گیر آدم اشتباهی افتاده باشه" خفه میکرد و به راهش ادامه میداد.

مقصد همون رستوران دفعه قبلی بود و جونگین با کمی فاصله ازشون ماشین رو پارک کرد.

"یعنی هیچ جای دیگه‌ای بلد نیستی که ببریش؟ حداقل من یه ذره خلاقیت به خرج میدادم..."

اصلا هم به روی خودش نیاورد که برای اولین قرار در واقع برده بودتش قبرستون!

چند لحظه توی ماشین موند ولی تصمیم گرفت اینبار به جای این که توی ماشین بشینه بره توی رستوران.

پس بعد از این که یه ماسک مشکی از توی داشبرد ماشین برداشت تا کیونگسو نشناستش وارد ساختمون شد.

از پله ها بالا رفت تا به رستوران برسه اما وقتی خواست وارد بشه دختر جوونی که دم در ایستاده بود جلوش رو گرفت

"ببخشید لطفا شماره رزرو میزتون یا اسمتون رو بگید"

با این حرفش جونگین برگشت سمتش و جلو رفت، ماسکش رو پایین کشید تا دختر کامل بهش نگاه کنه.

احتمال این که دختر توی تلویزیون ندیده باشتش خیلی کم بود.

اینجوری میتونست راحت بره داخل ولی دختر هیچ واکنش خاصی نشون نداد، حتی بعد از لبخند جذابی که جونگین بهش زد!

کای که دید راهش جواب نداده و داره ضایع نیشهع لبخندش رو خورد و خیلی جدی ایستاد

"رزرو نکردم، میز خالی ندارید؟"

"نه متاسفم، همشون رزرو شدن"

جونگین با تعجب به سالن بزرگی که فقط دو سه تا میزش پر بود اشاره کرد