00.14

5.2K 798 157
                                    

تهیونگ با درد شدید بازوش چشماشو باز کرد و موجود کوچلویی رو دید که تو بغلش خابیده اون پسر بوی بی نظیری داشت  این داشت تهیونگ رو دیوونه میکرد

تهیونگ باید براش یک تنبیه خوب در نظر میگرفت ولی الان میتونست از این فرصت نهایت  استفاده رو ببره ، پسر کوچکتر رو به خودش نزدیک تر کرد و به چهره بی نقصش خیره شد 

بعد از چند دقیقه جانگ کوک چشماشو باز کرد و بلافاصله سرش رو بالا اوورد تا ببینه ددیش خوابه یا نه ولی با دیدن دو چشم قهوه ای که بهش نگاه میکردند اب دهنشو قورت داد و از بغل تهیونگ بیرون اومد

"ددی م...ن متاسفم "جانگ کوک  گفت

    "همم پس متاسفی جانگ کوک ... اشکال نداره  از این به بعد میتونی تو اتاق من بخابی  "

جانگ کوک با تعجب به تهیونگ نگاه کرد   "چی واقعا "( بچم باور کرد😓 )

"اره بیبی فقط منظور از اتاق شامل تخت من نمیشه منظورم قفسته "تهیونگ گفت و لبخندی زد

جانگ کوک سریع از روی تخت بلند شد  "نه لطفا ددی"

"امروز رو کلا قراره تو قفست بمونی نظرت چیه "

" ددی خیلی معزرت میخام من خابم برده بود "

"الان که بیشتر  فکر میکنم چون داری بهم دروغ میگی  به نظرم فردا رو هم باید تو قفس بمونی"

جانگ کوک این بار دیگه حرفی نزد سرش رو پایین انداخت

خوبه بعد از اینکه صبحانتو خوردی میری تو قفست تا وقتی که من بیام اونجا میمونی

"باشه ددی "

تهیونگ از روی تخت بلند شد و به طرف حمام اتاقش  رفت  بعد از باز کردن باند بازوش نگاهی به زخمش انداخت اون پسر واقعا توی این کار خوب بود

و بعد از دوش مختصر لباس های شیک و رسمی همیشه گیش رو پوشید و از اتاق خارج شد

(جانگ کوک)

بعد از خوردن صبحانش خرسش رو از اتاق خودش ور داشت و با تردید وارد قفس شد ،درشو بست و عروسکش رو روی پاهاش گذاشت

"یعنی چی من فقط میخاستم یکم تو بغل ددی بخابم چرا عصبانی میشه اخه من دیروز بهش کمک کردم ولی اون حتی ازم تشکر هم نکرد از ددی متنفرم ازش خیلی بدم میاد  بره با اون  نامزد لب پفیش بخوابه و بغلش کنه  " جانگ کوک این حرف ها رو با لحن تندی به عروسکش میزد

تهیونگ همینطور که تو اتاقش بود  و داشت قهوشو  میخورد (تو شرکته )  با گوشیش به این منظره کیوت نگاه میکرد که چطور جانگ کوک داره رو به  عروسکش این حرف ها رو میزنه

ولی وقتی کلمه نامزد رو شنید اخم همیشگیش برگشت و گوشیش رو قطع کرد جیمین رو از دیروز  ندیده بود کجا میتونست رفته باشه 

cute babyWhere stories live. Discover now