20

6.4K 1.3K 46
                                    

J: تهیونگ تو مجبور نیستی این همه وقت باهام حرف نزنی

J: من خیلی دوست دارم و میخوام بهت بگم

T: برای چی نمی تونی

J: چون این قراره همه چی رو عوض کنه

T: هممم باحاله

J: کام آن من بهت چندتا سرنخ دادم

T: آیش
T: خودم فهمیدم
T: ولی مشکل اینه تنها کسی که من میشناسم و به سرنخات میخوره جونگ کوکه
T: و این یه واقعیته که تو جونگ کوک نیستی

(مترجم: موزه)

J: همم
J: چطور ممکنه واقعی باشه

یادداشت مترجم: 1کا ووت

ᴍᴇʀᴄʜ |ᴋᴏᴏᴋᴠWhere stories live. Discover now