18

6.5K 1.3K 184
                                    

ازون لحاظ که شب قبلش ساعت 2 خوابیده بود نتونست اونجوری که میخواست زود بیدار شه. از تختش بیرون پرید، به سمت لباسایی که از دیشب آماده کرده بود رفت و پوشیدشون. مطمئن بود اگه لحظه آخر لباس انتخاب کنه گند میزنه. هودی مشکیش که روش اسم جونگ کوک چاپ شده بود، شلوار جین و ونس های سیاهشو پوشید. نمیتونست بیشتر از این برای روزش که تازه شروع شده بود صبر کنه

طبق چیزی که توی چتشون فهمیده بود گوک رفتار کنایه آمیز و با اعتماد بنفس داره ولی میدونست که خودش اولین کاری که قراره بکنه دست پا چلفتی به نظر رسیدنه. بعد از آماده کردنموهاش از پله ها پایین دویید؛ هیجانش باعث شد حتی یادش بره صبحونشو بخوره.

T: گوک من حرکت کردم تو قرارم یکم دیر کنی نه؟

از خونه بیرون زد. پیاده روی طول می‌کشید پس تصمیم گرفت تو این مدت آهنگ گوش کنه (معلومه که آهنگای جونگ کوکه).تقریبا هر پنج دقیقه گوشیشو چک میکرد اما هر بار میدید گوک‌ جوابی نداده

این یجورایی عجیبه اون معمولا زیر یه دقیقه جواب میده

«تو کنسرت»

تهیونگ برای بیشتر از 10 دقیقه بیرون منتظر مونده بود کم کم داشت عصبانی میشد

T: دقیقا کجایی؟ از بس این بیرون منتظر بودم زیر پتو علف سبز شد

J: اوه گاد ببخشید ته من اومدم تو که دنبالت بگردم

تهیونگ آهی کشید و رفت داخل. همه جا پر آدم بود و بهش ثابت کرد که قرار نیست تا پایان کنسرت گوک رو پیدا کنه

T: تو فن میتینگ میتونی پیدام کنی

بازم جوابی نگرفت پس سعی کرد به هیچ چیز فکر نکنه و فقط از کنسرتش لذت ببره

″سلام به همگی!″ جونگ کوک در حالی که روی استیج میومد گفت. همه تشویقش کردن یا براش جیغ و داد کشیدن (گاو ذوقای خر). جونگ کوک خوندنو شروع کرد و اکثر مردم مشغول فیلم گرفتن بودن و بعضیاشون با دوستاشون درمورد اینکه چقدر این آهنگ قشنگیه حرف میزنن. و بعد یهویی تهیونگ دوباره احساس تنهایی کرد و واقعاً دوست داشت گوک پیشش باشه اما حالا که فکرشو میکرد حتی نمی دونست گوک چه شکلیه

اون می‌تونه یه جنایتکار یا یه کی از آشنا هاش باشه که داره ایسگاش می‌کنه. و این بدترین اتفاق بود، اگر میفهمید گوک واقعی نیست. و متاسفانه این حسی که می‌گفت حق با افکارشه خیلی خیلی قوی بود.

از طرف دیگر ، جونگ کوک داشت تماشا گرا رو اسکن میکرد تا بتونه تهیونگ رو پیدا کنه و و وقتی بالاخره پیداش کرد.... خیلی سخت بود که بخواد نگاهشو ازش بگیره. دیدن تهیونگ، این انسان فوق العاده زیبا براش مثل یه هدیه بود

احساس میکرد بالاخره وقتش شده و باید درمورد خودش به تهیونگ بگه

Fan meeting

تهیونگ مجبور شد زمان زیادی برای صحبت با جونگ کوک منتظر بمونه. این قرار بود بهترین کنسرتی باشه که تو تموم عمرش رفته بود چون وسط اجرا یونگی روی استیج اومده و تقریبا همه طرفدارا قتل عام شدن.
حالا نه تنها میتونست با جونگ کوک حرف بزنه، میتونست یه ملاقاتم با یونگی داشته باشه. از همین الان میدونست قراره از یونگی بخواد یه چیزی برای جیمین و هوسئوک امضا کنه

″پس این فنی که عاشقش شدی کو؟″ یونگی وقتی طرفدارای دورشون رفتن پرسید

″اونجا، اون پسره با هودی سیاه جونگ‌کوکو میبینی؟″ جونگ‌کوک گفت و سعی کرد نامحسوس به ته اشاره کنه

″اون؟ تنهاس″ یونگی گفت

″بخاطر اینه که گوک‌ تو خیالش پیششه″ جونگ کوک گفت و‌ آهی کشید. یونگی سر تکون داد و قبل از این که طرفدار بعدی بیاد با دستش چند بار به پشت کوک زد

بالاخره نوبت تهیونگ شد و اون از منتظر بودن خسته شده بود و دیگه امیدی به اومدن گوک نداشت

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

″سلاممم!″ جونگ کوک با یه لبخند گنده گفت. هنوزم نمیتونست این حجم از زیبایی تهیونگو هضم کنه. پسر کوچیک تر یکم بخاطر خوبی جونگ کوک و اینکه تمام مدت بهش زل زده گیج شده بود ولی تصمیم گرفت اهمیتی نده

″سلام...″ تهیونگ گفت

″میشه اینو امضا کنی؟″ ته پرسید. قطعا این اسکل به نظر می‌رسید اما به هر حال اون برای اولین بار با خواننده مورد علاقش رو در رو حرف میزد و برای همین خیلی هیجان زده بود

″نه نمیشه″ جونگ کوک رک جواب داد. و تهیونگی با شوکی که بهش وارد شده بود بهش نگاه کرد.

"چرا؟" تهیونگ پرسید. و بعد جونگ کوک یهو زد زیر خنده و باعث شد تپش قلب تهیونگ بالا بره

اون و جونگ کوک یه مکالمه خیلی کوتاه داشتن ولی همینم کافی بود تا تهیونگ بفهمه اون آیدل لنتی چقدر شیرین و دوست داشتنیه

فن میتینگ برای ته فوق العاده بود و تونست از یونگی برای دوستاش امضا بگیره اما پسر که تمام مدت منتظر گوک بود حالا از دیدنش ناامید شده بود

T: تو کجایی؟

یادداشت مترجم: میدونم گند زدم ببخشید وقت نداشتم ادیت کنم غلط املایی دیدید بگید❤️

ᴍᴇʀᴄʜ |ᴋᴏᴏᴋᴠWhere stories live. Discover now