15

6.4K 1.3K 39
                                    

فکر جونگ کوک(بازم) مشغول بود

T: شیش روز مونده تا جونگ کوکو ببینم

J: و....؟

T: تووو

نمیدونم شاید مجبور باشم دیوونه بازی دربیارم

J: واقعا

T: صبر کن!

برای چی؟؟

J: چی؟

T: اولش که با هم آشنا شدیم جونگ کوک شوهرم بود

J: آره؟

T: این ینی من دارم بهش خیانت میکنم TT-TT

این آدم برای این دنیا زیادی کیوته

J: دیگه منو اینجوری نترسون

T: عااوو گوکی نگران نباش رابطه ما خیلی قویه

J: -معلومه که هست-3

T: اون قسمت منحرفت برگشته

J: و تو واقعا عاشقشی

T: نیستم....

ᴍᴇʀᴄʜ |ᴋᴏᴏᴋᴠWhere stories live. Discover now