🚦END🚦

946 209 329
                                    

محافظ ها با اسلحه هاشون چهار گوشه ی ساختمون رو میپاییدن با چشمایی که بین میهمونا میچرخید و دور تا دور محوطه رو زیر نظر داشت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

محافظ ها با اسلحه هاشون چهار گوشه ی ساختمون رو میپاییدن با چشمایی که بین میهمونا میچرخید و دور تا دور محوطه رو زیر نظر داشت

رئیس تازه به سمت نشسته خلال دندون و از بین دندونش بیرون کشید و از پله ها پایین اومد

:شب فوق العاده ایه جاسپر

جاسپر نگاهی به جرارد کرد

:خفه شو احمق , تو نباید منو با اسم صدا کنی ... فقط رئیس

جرارد خندید و دستاشو تو جیب شلوارش برد

:باشه رئیس اما خوب خلاص شدی ... باورم نمیشد , حتی الانم باورم نمیشه اون غول و سر جاش نشوندی

:همیشه گفتم من یه شیرم ... تو سلطنت کسی رو کنارم تحمل نمیکنم

:تو واقعا ترسناکی Mr.Lion

جاسپر همراه محافظ هاش از کنار جرارد رد شد و بالای سکوی عمارت بزرگ و درن دشتش به مهمون ها نگاه کرد

:امشب , شب نشون دادن قدرت من به همه اس ... شب حکومت واقعی

مردی جلو اومد و با دست هایی که به پشتش گرفته بود نشون میداد یک نظامی کار کشته اس ... دست راست رئیس ... نه فقط این یکی بلکه رئیس قبلی هم

جاسپر نگاهی به کنارش انداخت

:اوه کالم تویی

:بله , باشکوهه

جاسپر دوباره به پایین نگاه کرد

:آره , البته حیف مشروب هایی که دارن میرن بالا ... بهترین نوعش بود

:این طرز فکر یک رئیس نیست , نباید به چیزهای کوچیکی مثل این فکر کنی ...

انگشتشو سمت گوشش برد و تکونش داد

:آه ... باشه بهتره موعظه رو تموم کنی

کالم چیزی نگفت و جلوتر اومد

:انگار هدایا دارن میرسن

جاسپر ذوق زده جلو اومد و دستشو به نرده های گچبری شده ی بالکن گرفت

Driver Where stories live. Discover now