🚦13🚦

650 196 116
                                    

لیام به دیوار تکیه داد , روی زمین پاهاشو دراز کرد لپتاپتو بیرون اورد و شروع کرد به کاری که برای وارد اون خونه شده بودن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لیام به دیوار تکیه داد , روی زمین پاهاشو دراز کرد
لپتاپتو بیرون اورد و شروع کرد به کاری که برای وارد اون خونه شده بودن

زین سرشو از دوربین اسلحه اش دور کرد و به ساعتش نگاه کرد

:پنج دقیقه

لیام پلک هاشو عصبی بست و برای چند لحظه دست از ضربه زدن رو دکمه های کیبورد کشید
خواست چیزی بگه اما نفس عمیقی کشید و حرفی نزد و کارشو ادامه داد

زین چراغ قوه اش رو دوبار خاموش روشن کرد , وقتی همون پیام و از تام که جلوی در کشیک میداد گرفت نگاهی به لیام انداخت

:داری کشش میدی

لیام از جاش بلند شد و لپتاپ و گذاشت رو پاهای زین

:بیا , خودت انجامش بده

زین چشماشو چرخوند

:قبل اینکه بلند شم و بیفته هزار تیکه بشه , برش دار و کارتو بکن

لیام که میدونست زین این کارو میکنه با عصبانیت لپتاپو برداشت

:پس انقدر وسط کار من حرف نزن

زین خواست جواب لیام و بده که با دیدن علامت تام سریع روی زمین نشست و از پنجره فاصله گرفت

:انقدر فس فس کردی طرف اومد

خمیده سمت پنجره ی رو به رو رفت و بازش کرد
طناب و پایین انداخت , سر گیره رو پشت میله ی پایین دیوار وصل کرد و کمربندی سمت لیام پرت کرد

:زودباش باید بریم

لیام که با سرعت بیشتری داشت کارشو انجام میداد نگاهشو از مانیتور برنمیداشت

:چند لحظه فقط ...چند ... لحظه

زین نفسشو با حرص بیرون داد و کمربند و برداشت و دور کمر لیام بست
قلابشو به طناب وصل کرد

لیام لپتاپشو بست و فرصت نکرد چیزی بگه چون زین محکم سمت پنجره هلش داد و خیلی سریع هردوشون از پنجره پایین پریدن

تام در ماشین و باز گذاشته بود , وقتی لیام و زین سوار شدن وقت و تلف نکرد و از اون خونه دور شدن

Driver Where stories live. Discover now