خلاصه ی قسمت قبل:ژولیت، سموئل و نیکولاس ویدیو های داخل اون رم رو تماشا کردن که شامل جرم هایی بودن که نوآ نورتمن مرتکب شده بود و ژولیت برای انتقام ماریا با خشم رم رو از خونه سم بر می داره و بیرون میره. نیک بهش اخطار می ده که این کار عاقبت خوبی نداره اما ژولیت بهش توهین می کنه و کار خودشو انجام می ده.
🎵: Hackers - Karl Casey
♟️You can listen on Telegram channel :
Eunoiabookنمی فهمم دارم چیکار می کنم فقط می دونم دارم از عصبانیت و ناراحتی می لرزم جلوی ساختمان CNW (مرکز اخبار رسمی ) ایستادم . ذهنم کار نمی کنه و دهنم خشک شده. فقط کلمه ی انتقام رو می فهمم .
سینم می سوزه قلبم درد می کنه که دنیا آغشته به خون آدم های بیگناهه . وارد ساختمان شدم . یه خانومی با فرم رسمی پشت پیشخوان نشسته بود . کلمات انقدر از ذهنم دورن که نمی تونم درست حرف بزنم نزدیک میشم و اون با لبخندی می گه :
"می تونم کمکتون کنم ؟ ""ااااا.. ره ...من می خوام همین الان ... خانومِ... خانومِ ..." دنبال یه گوینده ی اخبار می گردم اسمی به ذهنم نمی رسه دور و بر رو نگاه می کنم شاید یه خبرنگار ببینم برام مهم نیست که اون کی باشه .
"خانوم شما حالتون خوبه ؟ "
لب پایینم رو خیس می کنم یه پوستر از هانا هارت دیدم اوه اون یه خبرنگاره .خوبه ...خوبه !بقیش مهم نیست .
"خانوم ؟""می خوام خانوم هانا هارت رو الان ببینم"
"اوه اون مدیر شبکه ی خبر و همچنین گوینده خبر ساعت بیست و سی هست ما راحت به شما وقت ملاقات نمی دیدیم شما باید یه دلیل موجه داشته باشید"
"من ژولیت مارتین هستم برادر زاده ی مکس مارتین " اون یه نگاه کج به من انداخت و گفت "کارت شناسایی همراهتون هست؟" لرزون دستام رو تو جیبم کرد
"نه خواهش می کنم این حیاتیه ... لطفا "
اون یه پوفی کرد و تلفنش رو برداشت . دست یخ کردم رو لای موهام کشیدم."سلام خانوم هارت یه خانوم عجیب اینجاست می گن که ژولیت مارتین برادر زاده فردریک مارتین هستند . گفتن با شما کار حیاتی دارن اما هیچ کارت شناسی ای با خودشون ندارن ....باشه چشم...باشه الان راهنماییشون می کنم .اون از پیشخوان بیرون اومد و من تازه متوجه لباس زیادی جذبی که پوشیده بود شدم. اون حال بهم زن بود.
YOU ARE READING
Eunoia
Romance-تو حق نداری به جای من تصمیم بگیری!بس نیست؟ من خودم یه آدمم و قدرت تصمیم یری دارم!هر روز فقط به امید زنده موندن می گذره!هر لحظه دلم می برزه که اینبار که میره بازم می بینمش یا نه! اگر بلایی سرش بیاد!اگر بر نگرده چی! کافیه ! من دیگه نمی تونم! ژولیت فر...