~•1🐈‍⬛

121 23 8
                                    

🎵: The long run - Eagle
🐈‍⬛You can listen on Telegram channel :
Eunoiabook

🎵: The long run - Eagle🐈‍⬛You can listen on Telegram channel :Eunoiabook

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

"Juliette!"(ژولیت)

ماریا با لحجه ی غلیظ فرانسوی اسمم رو صدا زد البته خودش که همیشه می گه

"Je ne suis pas français Je viens de Bretagne"

(من فرانسوی نیستم، اهل برتانیم)
ماریا یه برتانی اصیله ولی نمی خواد بپذیره که برتانی جزئی از فرانسس.مردم اونجا دوست ندارن خودشون رو فرانسوی بدونن.

به هر حال دوبار دیگه اسمم رو فریاد زد، ظاهرا انتظار داشت که من سریع از روی تختم بلند شم‌.

"Juliette !réveille-toi!

(ژولیت! پاشو!)
بالاخره تسلیم فریاد های ماریا شدم و تختم رو مرتب کردم. حقیقتا حوصله هیچ کاری رو نداشتم واسه همین فقط موهامو شونه کردم و دم اسبی بستم.

شاید بیرون رفتن منو سر حال کنه برای همین با خودم فکر کردم بعد از صبحانه یه دوری بیرون بزنم.یک هودی سرمه ای با شلوار جین مام استایل پوشیدم و از پله ها پایین رفتم.اتاق من اتاق زیر شیروونی بود. نه از اون اتاق های 'سیندرلایی' بدبخت.نه!

ولی من ترجیح می دم که در دور ترین نقطه نسبت به عموم باشم و اتاق زیر شیروونی بهترین انتخابه، چون ما خیلی خوب باهم کنار نمیاییم.ماریا بهم کمک کرد تا اتاقمو تزئین کنم.برای همین الان یه وایب خوبی داره.

یه تخت بزرگ با ملحفه های سفید گوشه ی اتاق به دیوار چسبیده بود و اون دیوار با مینی پولارویدها من، ماریا، پیتر، و مامان بابام تزتئین شده بود.اونا آدم های مورد علاقم بودن. اتاق با یک لامپ رشته ایه طلایی تزتئین کرده بودم .

کمد لباسم کنار سرویس بهداشتی کوچیک اتاقم، مثل چوب تختم قهوه ایه تیره بود. یه سری از نقاشی هامم به دیوار چسبونده بودم

وقتی روی  پارکت اتاقم راه می رفتم یه صدای قیژ قیژ می داد و به نظرم با نمک میومد و یه نورگیر ی سقفی روی سقف شیب دار اتاق بود که وقتی روی تختم می خوابیدم می تونستم آسمون رو ببینم و یه بالکن کوچیک ۴ متر مربعی هم جلوی تخت بود.اتاقم کوچیک بود ولی همه چیز داشت!

Eunoia Where stories live. Discover now