5|با من لاس نزن

2.4K 440 213
                                    


تهیونگ محکم در لاکرشو کوبید که با چشمای ورقلمبیده ی جونگ کوک مواجه شد و از جاش پرید.

عادی باش ته!یه جوری رفتار نکن که باز نخواد باهات حرف نبزنه!!فایتینگ هاه

"چی میخوای دیلدو بوی؟"

هومم شروع خوبی بود پسر. به خفن بازی ادامه بده!

جونگ کوک یه تای ابروشو داد بالا"میشه دیگه اونو بهم نگی؟ اوه و اینکه من امروز نمیام توبیخ. به ناخن مرغی بگو سرم شلوغه."

تهیونگ ژست خفنش رو حفظ کرد"چی باعث شده فک کنی من قراره تنبیه شم؟اون زنیکه عصبی بود یه چیزی گفت."

دستی توی موهاش کشید و خیلی شیک به سمت یکی از کلاسا رفت.

جونگ کوک تکخندی زد"احمق کلاس ریاضی داری، داری کجا میری؟"

تهیونگ که قهوه ای شده بود برگشت و به سمت کلاس آقای چوی رفت. یکم که گذشت حس کرد جونگ کوک داره دنبالش میره. برگشت و دست به سینه نگاش کرد" چرا مث جوجه راه افتادی دنبالم بانی؟"

جونگ کوک زد تو سرش" دارم میرم سر کلاسم. چوی جون منتظرمه."

تهیونگ نمیتونست باور کنه یه آدم توی دو دقیقه میتونه اینهمه ضایع شه!

با همدیگه وارد کلاس شدن و چوی رو دیدن که با لبخند نگاشون میکنه" میبینم که دوست شدین. مث اینکه تنبیهی که بهتون دادم یه قرارداد دوستی تضمینی بوده!" چوی با حالت متفکرانه گفت و چونشو خاروند.

"البته، این همون چیزیه که قایقمو شناور میکنه!"
هردو همزمان گفتن و بعد با خجالت نگاهشونو از هم دزدیدن.

پ.ن: این یه اصطلاحه یعنی این چیزیه که مارو خوشحال میکنه.

____

"خب حالا چرا تنبیه رو پیچوندی؟" جونگ کوک همونطور که وسایلش رو از روی میز جمع میکرد گفت.

"دمن تو چرا اینقد پر سر و صدایی؟" تهیونگ خیلی تو نقش خفنش فرو رفته بود، درحالی که توی دلش پروانه هارو حس میکرد. چون اون الان داشت با کراشش حرف میزد!

"اگه خیلی فضولی، میخوام برم کیک برنجی فروشی."

جونگ کوک چینی به دماغش داد"چه مسخره. تو میخوای به خاطر خوردن کیک برنجی نری تنبیه؟ ساکس!"

تهیونگ چشاشو دور داد"درواقع اونجا کار میکنم."

جونگ کوک با رضایت سر تکون داد"این دلیل بهتری بود."

تهیونگ کولشو انداخت رو دوشش و رفت سمت در. جونگ کوک هم لباشو لیس زد و پشت سرش رفت.

"امروز خیلی تخمی شدی! چه کار باحالی میخوای بکنی که نمیخوای بری تنبیه؟"

جونگ کوک هنوز ساکت بود.

"رازه" جونگ کوک با پوزخند گفت.

واو چه هیجان انگیز!

تهیونگ لباشو داد جلو داد" بهم بوگووووو!"

جونگ کوک لپ تهیونگ رو کشید" از پسرای کیوت خوشم میاد"

___________

های گایز^~^

تو حموم براتون تایپ کردم:/

بعدشم...
چرا توی این فیک اثری از حیات نیست...-_-

TROUBLE MAKERS | VKOOK Where stories live. Discover now