"کمکم کنی؟ میتونیم بریم فروشگاه چای حبابدار و اونجا تکالیفمو انجام بدیم

چند لحظه مکث کردم و بعد اروم سرمو تکون دادم 

" اممم اوکی . پس بعد مدرسه توی فروشگاه چای حبابدار میبینمت "

بالاخره معلم با 10 دقیقه تاخیر رسید

"معلم :" ببخشید که دیر کردم . توی ترافیک گیر کرده بودم . خب همه هستن ؟

سریع دستمو بردم بالا  

" ایون می هنوز نیومده "

برای اینکه نشون بده فهمیده چندبار سرشو تکون داد

" خیلی خب ما درس و شروع میکنیم . کتاب و دفتراتون و در بیارین "

کریستال آروم دستشو آورد بالا و گفت

"آقا! من میتونم چون از اینجا خوب نمیبینم و ایون می هم هنوز نیومده سرجاش بشینم ؟ "

" باشه فقط برای جونگکوک مزاحمت ایجاد  نکن "

~ ایون می ~ 

"!!جه هی با غرغر گفت :" پااشوو !! دیر میرسیم

خودم و زدم به مریضی و گفتم 

" حالم خوب نیست ، فکر نکنم امروز بتونم بیام مدرسه "

جه هی : واقعا ؟ خب پس حدس میزنم امروزو بتونی توی خونه بمونی چون مریضی

یسسس باور کرد

" اوهوم ، روز خوبی داشته باشی توی مدرسه "

صدای بسته شدن درو که شنیدم نفس راحتی کشیدم . دلم نمیخواست اون عوضی رو ببینم

قطعا اگه دوباره اون صورت زشتشو میدیدم  بالا میاوردم

رفتم طبقه پایین و با یه کاسه غلات صبحانه نشستم جلوی تلویزیون

همش خبرها و برنامه های خسته کننده ... هیچ چیزی واسه دیدن وجود نداشت

TT^TT  باید میرفتم مدرسه

-.-  ولی اونوقت باز جونگکوک و میدیدم

~ جه هی ~

میدونستم ایون می مریض نیست ولی گذاشتم امروزو قسر در بره

احتمالا نمیخواد  امروز جونگکوک و ببینه ، دلم نمیخواست خیلی به اون جونگکوک بدجنس 

Falling For The Jerk _JJK ( Translation Ver )Where stories live. Discover now