32

1.6K 252 65
                                    

زین یکم خودش و روی مبل جلوتر کشید و دستش و زیر چونه‌ش زد. لیام مبل بغلی نشسته بود و رومئو وسط حال درحال ماشین بازی کردن بود و صداهایی از خودش درمیاورد و خودش و جای اون اشیا می‌ذاشت.

"خب.. واقعا نمی‌دونم"

لیام لب‌هاش رو به پایین کشید و به برگه توی دستش نگاه می‌کرد.

"این اسم‌ها قشنگ‌ن. ولی انتخاب سخته"

لیام کامل به مبل تکیه داد و برگه رو روی میز گذاشت. زین مجدد برگه رو برداشت و به اسم‌هایی که برای بند انتخاب کرده بودن نگاهی انداخت.

"ارائه‌دهنده روح؟"
(Soul provider?)

لیام ابرو‌هاش رو بالا انداخت و به اسم‌ فکر کرد. زین لبخند دندون‌نمایی زد.

"این لعنتی عالیه و تو چند دقیقه‌س داری روشون فکر می‌کنی؟"

"واقعا انتخاب سخته! این اسم لعنتی می‌خواد تا آخر عمر ما دنبالمون باشه"

"من ارائه‌دهنده روح رو دوست دارم"

"هرچی تو بخوای"

زین لبخند زد و لیام هم.

-

"بشینید پسرا"

لیام و زین روی صندلی‌های قبلیشون نشستن. رومئو باز روی پاهای زین نشست و سرش و شونه‌ش تکیه داد و به سایمون خیره بود.

"من با منیجرهاتون صحبت کردم. انگار چندتا کار تموم نکرده باهاشون دارید"

رومئو کم‌کم داشت خوابش می‌گرفت. به زور خودش رو نگه داشته بود تا با شیطنت نکردنش از پدرش جایزه بستنی بگیره.

"من ازشون خواستم تا کار رو به من بسپرن، منیجر زین قبول کرد.. اما منیجر لیام به کلی مخالفت کرد و یه‌جورایی باید دوتا منیجر داشته باشی. برات سخته. اما کارت که با شریل تموم بشه دیگه مشکلی نمیمونه"

لیام‌ با سر تاکید کرد و انگشت‌هاش رو توی هم قفل کرد.

"از آهنگ‌نویس آشنایی که دوست من حساب میشه، لیریکی براتون آماده کردیم.. هروقت آماده بودید میریم استدیو و درمورد موزیک ویدئو صحبت میکنیم"

-

"میشه نریم خونه زینی؟"

رومئو حینی که بستنیش رو می‌خورد سرش رو سمت زین که درحال رانندگی بود برگردوند. زین لبخند زد.

"البته که میشه. دوست داری کجا بریم؟"

"شهربازی"

رومئو با ذوق گفت و زین توی خیابون اصلی پیچید.

به گفته‌ی منجیر لیام؛ امروز باید با شریل بیرون دیده میشدن و رومئو ترجیه داده بود با زین وقت بگذرونه.

Love Or Fame?! - Z.MWo Geschichten leben. Entdecke jetzt