50

1.3K 175 150
                                    


صدای تپش قلبشو حس میکرد ، پلکاش سنگین شده بودن و نمیتونست بازشون کنه . صدای برگ درختا که به وسیله ی باد در حرکت بودن رو میشنید .

باد موهاشو به بازی گرفته بود و گونه هاش از روی سرما یخ زده بود .

تلاششو کرد پلکاشو باز کنه . بالاخره تونست چشماشو باز کنه ، اما همه جا تار بود .

پلک میزد.......تنها صدای تپش قلبش رو میشنید ...... و صدایی توی سرش "من مراقبتم لو " ............."قرار نیست چیزیت بشه".......

بغض بدی رو تو سینش حس میکرد ..... پلک میزد تا بتونه اطرافشو ببینه اما تنها چیزی که میدید درختای تاری بود که از صدای برگهاش میشد فهمید باد داره اونا رو تکون میده .

بالاخره بعد از پایین ریختن یک قطره اشک از چشماش تونست اطرافشو به طور واضح ببینه .

'اون چطوری زندست ؟'........

این سوالی بود که مدام تو سرش میپیچید .

نفسش حبس شد وقتی حس کرد بدنش داره از گرما میسوزه .

استخوناش درد میکرد ....باید اینطور میشد ....چون هیچکس سالم نمیمونه اگه از اون بلندی پایین بیفته .

لویی با درد تو جاش نشست و به همه جای بدنش نگاه کرد ..... جاییش نشکسته بود ...... هیچ خونریزی نداشت.....اما چطور ممکنه ؟

از جاش پرید و به درختایی که به بلندیه یه برج بودن نگاه کرد .

تصمیم گرفت راهی رو که سریه قبل با هری در پیش گرفته بود رو ادامه بده و به سمت کلبه ای که تو زمستون با هری به اونجا رفتن پناه ببره .

دستاشو رو صورش گذاشت و ناله کرد وقتی درد بدی تو سرش پیچید .

"من مراقبتم لو "

سرشو فشار داد و از درد اشکاش رو گونه هاش جاری شدن .

"قرار نیست چیزیت بشه"

بین گریش تلخ خندید .....به وضوح اگه کسی اون رو اینجوری میدید فکر میکرد یه دیوونست .

اره لویی دیوونه شده بود ...... نمیتونست باور کنه هری اون رو هول داد تا تو پرتگاه پرت شه .

ل_چرا ؟

لویی داد زد .....

ل_لعنت به خودم ....من ایندمو باهات تصور میکردم .

لویی بلند تر داد زد ....چون حس میکرد هری اون بالاست و قراره بشنوه .

ل_من میخواستم خانوادمو با تو بسازم .

لویی موهاشو چنگ زد و اشکای بیشتری رو گونه هاش جا گرفتن و به سمت پایین سر خوردن .

ل_این بود پاداشم ؟ من دستامو بخاطرت به خون الوده کردم .

لویی از حاش بلند شد و با دردی که تو بدنش بود بی توجه به صداهایی که تو سرش تکرار میشد به سمت کلبه حرکت کرد .

Wolve [L.S]Where stories live. Discover now