Part 40 [Last Part]

3.2K 190 77
                                    

"باید باهم صحبت کنیم..."

آروم گفتم و به چشمای متعجبش خیره شدم و اون اول برای چند ثانیه صحبت نکرد و انکار شوکه شده بود ولی بعد ابروهاشو بالا انداخت

"درمورد؟"

دست به سینه وایساد و من نفس عمیق کشیدم و قبل ازینکه موهامو پشت گوشم بدم فلشو بهش نشون دادم و یه کلمه مثل 'اوه' از دهنش بیرون اومد و من لبمو گاز گرفتم
مطمئنا تا الان فهمیده که اونو دیدم

"تو اونو دیدی؟"

آروم پرسید

"باید میفهمیدم دلیل مرگ برادرم چی بوده!"

بهش نگا کردم و نفس عمیق کشیدم

"اون دختر کی بود؟"

آروم پرسیدم و هری چشاشو روهم فشار دادو از جلوی در رفت کنار

"بیا داخل"

اون گفت و من بدون مکث کردن رفتم داخل و چمدونی که کنار مبل بود توجهمو جلب کرد اما فعلا بهش اهمیت ندادم و رفتم رو مبل نشستم و هری هم بعد من اومد و کنارم نشست

"خب...من میشنوم..."

من گفتم و اون اول برای چند ثانیه بهم نگاه کرد

"جما...خواهرم بود...البته نه که الان نباشه ، هست...اما بیشتر از سه ساله که ندیدمش..اون الان پاریسه...با دخترش و مادرم زندگی میکنه..."

آروم گفت و من تعجب کردم وقتی گفت دخترش..من نمیدونم اون ویدیو مال چند سال پیش بود اما اون خیلی جوون بنظر میرسه که بخواد بچه داشته باشه...

"بچه؟"

قسم میخورم که فقط از دهنم پرید

"آره...یه دختر سه ساله داره"

اون گفت

"ینی قبل از اینکه اون اتفاق بیوفته اون بچرو داشت یا...-نه اون...بچه ایانه..."

پرید وسط حرفمو من تقریبا نفسم حبث شد و حس میکردم دارم بغض میکنم...اصلا نمیتونم..ینی نمیخوام خودمو جای اون بزارم.

"پدر من آدم خوبی نبود همینطور پدر ایان..اونا باهم مشارکت داشتن تو کارای انتقال مواد مخدر...پدر ایان عاشق مادرش بود..تا موقعی که متوجه شد زنش با پدر من...رابطه داره"

مکث کرد و من حالا داشتم لبمو میخوردم...

"اون دوتا فرار کردن...پدرم و زن ایان..هیچوقت دیگه پیداشون نشد..احمقانس میدونم اما فقط منو جما و مادرم مونده بودیم و من برای اینکه بتونم خرج خونرو دربیارم کار کردم..هرکاری کردم..و خب انقدری پول درمیاوردم که بتونم هرکاری بکنم من داشتم کار گذشته ی پدرمو دنبال میکردم...من فقط هفده سالم بود..پدر ایان بعد یه مدت مرد و ایان مرگ اونو گردن پدر عوضیه من انداخت..یه روز وقتی..جما داشت از سرکار جدیدش برمیگشت..اونو گرفتن.."

Barbie Girl [H.S]Where stories live. Discover now