جین_بهتره برید روی تختها بشینید پدرتون و چان منتظر شروعن اگه دیرتر کنیم چان به خطر میافته فکر نمیکنم که قدرت چان بیشتر بتونه تحمل کنه به خصوص اینکه قدرتش توی سطح خاموشیِ ،سختتره!
سونگهوا، جیس و لیکس خندیدن
سه نفره_چشم آپا
جین رفت و روی تخت سلطنتی نشست
بمبم_مراسم نامزدی سرورمون، اژدهای خاموشی آغاز میشود...
تمام مردم در سکوت فرو رفتند، هنوز عصاهای ماه بر روی سر مردم میدرخشیدند...
بمبم_شاهزاده سونگمین وارد میشوند
بالاخره بعد از ساعتها انتظار، چان میتونه سونگمین رو ببینه درهای فرعی توسط سونو باز شد و سونگمین وارد حیات قصر شد، با شنلی بلند و سفید رنگ که کاملاً پوشیده با وقار بود آروم نزدیک اومد.
برای رسوم تایید هویت شاهزاده، اول یکی از خانواده سلطنتی خورشید و بعد شاه ماه چهره شخص را تایید میکردند؛ هونگجونگ از کنار سونگهوا بلند شد و جلو رفت، سونگمین پشت به مردم و رو به برادرش ایستاد هونگجونگ کلاه شنل رو کمی بالا داد
هونگجونگ_سلام سونگمینی
سونگمین_سلام هیونگ
هونگجونگ چشماش درخشید
هونگجونگ_خیلی زیبا شدی حیف که نمیتونم تو این موقعیت بغلت کنم!
سونگمین_منم همینطور
هونگجونگ _برو سونگمینی خوشبخت بشی دونسنگ کوچولو
هر دو لبخندی زدن و هونگجونگ کلاه شنل رو پایین آورد و به پیش سونگهوا برگشت، جین این دفعه کلاه سونگمین رو بالا داد
جین_خیلی خوشحالم که تو این لباس میبینمت، موفق باشی تو میتونی
سونگمین_ممنونم
جین هم سمت تختش برگشت و سونگمین نزدیک تخت چان ایستاد.
بمبم_زمان حلقه آتش عشق
هونگجونگ_توضیح کامل این حلقه عشق آتش عشق رو بهم بگو سونگهوا
سونگهوا_حلقه آتش عشق همون کاربرد حلقه متاهلی رو داره اما با این تفاوت که این حلقه از قدرت آتش اژدهای جانشین ساخته میشه و نشون دهنده اینه که شاهزاده با شخص دیگری در قبل رابطه نداشته، این حلقه باعث میشه تا چان با بخشی از قدرتش به سونگمین توانایی نیمه اژدها بودن و سطح خاکستر قدرت رو بده.
هونگجونگ_سطح قدرت چان خاموشی و بالاترین سطحِ این برای سونگمین باید خیلی دردناک باشه!
سونگهوا_درسته این باعث دردش میشه اما باید خدا را شکر کنیم که باعث مرگ نمیشه.
هونگجونگ_مگه ممکنه؟
سونگهوا_اگر شاهزاده از قبل رابطه داشته باشه آره حلقه باعث مرگش میشه
هونگجونگ_ترسوندیم سونگهوا
YOU ARE READING
~~~Moment you were found~~~
Fantasy~~~لحظه پیدا شدنت~~~ [[Completed]] زمانی که تو زندگیم پیدا شدی فقط 1 لحظه بود اما تمام لحظات زندگیم رو توی اون یک لحظه زیبا کردی سونگمینم...... بخشی از متن: "لیکس چیزی که دیده بود رو باور نمیکرد... چان چشمان بستش رو روی هم فشرد و سرفه ای کرد و به...
