~Part 3~

147 33 7
                                        

جین_جیس دارو رو دادی به چان؟

جیسونگ_بله اپا

جین سمت چان برگشت که حالا بهتر بود اما هنوز کمی دل درد داشت

جین_حالت خوبه پسرم؟

چان_خوبم آپا فقط کمی دل درد دارم

جین_جیس شاهزاده سونگمین اینجان بهتره شنلت رو روی صورتت بندازی و بدون شیطنت به اتاقت برگردی

جیس_باشه سعیم رو میکنم جین آپا😉

جیسونگ از اتاق خارج شد و فقط یک شنل سفید دید پس بدون حرف یا دیده شدن کمی خم شد و سونگمین هم به احترامش جواب داد و کمی خم شد و جیسونگ به سمت اتاقش حرکت کرد.

جین_پسرم شاهزاده سونگمین به دیدنت اومده

چان_شاهزاده سونگمین! شاهزاده چهارم قلمرو خورشید با من چکاری دارن؟!

جین_سونگمین وارد اتاق شو

سونگمین نفس عمیقی کشید و وارد اتاق چان شد و به احترام چان که ولیعهد قلمرو ماه بود خم شد.

سونگمین_درود ولیعهد چان

چان هم با وجود دل دردش به آداب و رسوم پایبند بود یک دستش رو پشت کمرش و دست دیگش رو پایین تر از سینش نگه داشت و خم شد.

چان_درود شاهزاده خوش آمدید

سونگمین_ممنونم

جین_چان پرسیدی شاهزاده سونگمین چرا اینجان! خب عزیزم طبق رسوم گذشتگان شاهزاده سونگمین از این به بعد به مدت یک سال نامزد تو هستن

چان متعجب شده بود اون هیچ وقت در مورد آداب و رسوم مطالعه نداشت و حالا تعجب کرده بود!!!

چان_نامزد من؟!

جین_درسته پسرم طبق رسوم وقتی ولیعهدی به 25 سالگی می‌رسه باید نامزدی از شاهزادگان دیگر قلمروها داشته باشه

چان _اما مراسمی برای نامزدی برگزار نشده که!!!

جین_درسته از اونجایی که ۱۰ روز دیگه ۲۵ سالت می‌شه من و پدرت تصمیم گرفتیم که همزمان با جشن تولدت جشن نامزدی تو و سونگمین هم برگزار بشه

چان_واقعاً؟!

جین_آره پسرم

چان_باشه آپا
چان_آپا اجازه دارم کمی بشینم یکم اذیت میشم

جین_یعنی اینقدر اذیت میشی؟ چه مدتی که اینطور شدی چان؟

چان_نزدیک به ۱۰ روز آپا

جین نگران شد و سریع سمت چان رفت و سونگمین هم نگران از زیر شنل به چان نگاه کرد.

جین_چرا زودتر نگفتی الان که دردت ضعیف شده خطرناکه به مدت ۱۰ روز چطور تحمل کردیش چان؟!!

جین دستش رو جلو برد و روی پیشونیش گذاشت.

جین_دمای بدن اژدهاها همیشه بالاتره اما این خیلی زیاده چان چرا بهم نگفتی میدونی چقدر خطرناکه میخوای منو نامجون رو بترسونی؟!

چان_فقط نمی‌خواستم نگرانتون کنم آپا

صدای چان کم کم داشت کاهش پیدا می‌کرد

جین_سونگمین من میرم لطفا مراقب چان باش....

و زیربغل چان رو گرفت و کمکش کرد تا بلند بشه.

جین_چان پسرم می‌دونم حالت بده اما بهتره که شنل نامزدت رو خودت از سرش برداری، در ملاقات اول برای قوانین هایبریدها اژدها باید برای شناخت ققنوسش قدم اول برداره

چان تکیه اش رو از پدرش گرفت اما هنوز حرکتی نکرده بود که سونگمین که نگران حالِ نامزدش بود سریع قدم برداشت و خودش را به چان رسوند، جین از کار سونگمین لبخندی زد و خیالش راحت شد که اون میتونه به خوبی از چان محافظت کنه؛ چان نگاهی به پدرش کرد که لبخندی نگران به لب داشت پس دستش رو جلو برد و به آرامی شنل رو از روی صورت سونگمین برداشت وقتی شنل کنار رفت...
چان محو زیبایی سونگمین شده بود صورت سفید و لبای صورتی همراه با موهای حنایی موج‌دار که روی صورتش پخش شده بود، چان پرواز پروانه‌ها توی قلبش رو حس کرد اما همراه اون تیری که زیر دلش کشید رو هم حس کرد که باعث شد کمی خم بشه که جین که نگران پسرش بود لبخند از لبش پر کشید و سریع از شونه هاش نگهش داشت، سونگمین هم زیر اون یکی دستش رو گرفت و نگهش داشت.

سونگمین_ولیعهد خوبید؟!

چان_یکم بشینم خوب میشم

سونگمین اما مانع نشستن چاه شد

سونگمین_نه سرورم با نشستن خوب نمیشید

و بعد دست‌های چان را به سمت خودش کشید و بغلش کرد، از اونجایی که چان از سونگمین کمی بلندتر بود،
سونگمین دستشو روی موهای چان گذاشت نوازش کرد و آروم سرش رو به سمت گردنش که منبع فرمون هاش بود هدایت کرد.
وقتی چان نفس عمیقی کشید سونگمین خیالش کمی راحت شد و اونم نفس عمیقی از عطر تلخ کاپوچینوی چان رو بلعید و آروم گرفت؛ گرمای نفس‌های عمیق چان روی گردنش حس می‌کرد.
وقتی جدا شدن سونگمین می‌خواست دستش را از دست چان جدا کنه که....

چان_نه سونگمین شی

سونگمین_چی شده سرورم؟!

چان_سَرم...

و بعد یکی از دست هاش رو روی سرش قرار داد.

سونگمین_سرتون گیج میره سرورم؟!

چان_کمی

سونگمین وقتی نگاه جین رو روی خودش دید خجالت کشید و گونه‌هاش قرمز شد، جین دستش رو روی شونه سونگمین گذاشت.

جین_خوش بگذره سونگمین شی

چان_منظورتون چیه آپا؟!؟

●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
خب اینم پارت 3

چطوره 2 پارت پشت سر هم گذاشتم؟دوست دارین؟

راستی روز های آپ جمعه و شنبه قطعی شد...

دوستدار شما(Chanilla)

~~~Moment you were found~~~Where stories live. Discover now