~~~لحظه پیدا شدنت~~~
[[Completed]]
زمانی که تو زندگیم پیدا شدی فقط 1 لحظه بود
اما تمام لحظات زندگیم رو توی اون یک لحظه زیبا کردی سونگمینم......
بخشی از متن:
"لیکس چیزی که دیده بود رو باور نمیکرد...
چان چشمان بستش رو روی هم فشرد و سرفه ای کرد و به...
خب سلام به همه عزیزانی که قراره این فیک رو بخونین....
اول اومدم که یه توضیحات کوچیکی بدم و بعد داستان رو شروع کنیم باهم✨️
خب اول اینکه داستانم تو سرزمین هایبرید ها اتفاق میفته و این سرزمین هایبرید و قوانینش کاملا ساخته ذهن خودمه و ممکنه که با بقیه داستان های هایبرید ها فرق داشته باشه...
جونم براتون بگه که این داستان اولین داستانی هست که من نوشتم و فقط برای اینکه به آرامش برسم برای خودم نوشتم چون نوشتن رو دوست دارم پس هیچ شرط ووت و ویو ای نداره حتی اگر فقط 1 نفر بخونه هم من تا آخر آپ میکنم داستان رو.....
خب اگر بخوام خودم رو هم معرفی کنم اسم مستعارم Chanilla هسته و 18 سالمه و به همین دلیله که این پارت رو توضیحات گذاشتم که بگم من امسال کنکور دارم دقیقا 2 ماه دیگه پس اگر دوست داشتید فیکم رو بخونید تو ریدینگ لیستتون اد کنید و کمی منتظر بمونید که دقیقا 7 تیر یعنی روز بعد از کنکورم آپ این فیک شروع میشه و پر قدرت بدون هیچ وقفه ای قراره پیش ببرم این فیک رو.....
خب توضیحاتم تا همینجا تموم شد ریدر های قشنگم بریم که یکم با فضای فیک آشنا شید که ببنید چقدر برای کامل بودن تصوراتتون از این فیک زحمت کشیدم😅
شروع: ●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●
این داستان در دنیای تخیلی ساخته شده که در اون دنیا از سه سرزمین خورشید، ماه، آب و همچنین جنگل مه ساخته شده.
جنگل مه: بین دو سرزمین خورشید و ماه قرار داره و راهی برای ورود به قلمرو آب هسته و فقط 2 نگهبان داره و کس دیگه ای توش نمیتونه زندگی کنه.
در سرزمین ها هایبرید هایی زندگی می کنن که شامل این ها میشه: