~Part 5~

117 26 7
                                        

خیلی سخت بود که روزش رو بدون اون بوی کارامل شروع کنه اما امروز فرق داشت، دیگه وقتش بود که چان وظایفش رو بر عهده بگیره و خانواده خودش رو تشکیل بده.

تمام مردم هایبرید از مراسم با خبر بودند و برای جشن امروز آماده می‌شدند، حتی فیلیکس برادر کوچکترش به همراه همسرش چانگبین و شاهزاده هیونجین برادر بزرگترِ سونگمین روز قبل به قلمرو ماه رسیده بودند، ولی چان به خاطر مراسم اصلا وقت نکرد به دیدن اونها بره.

اما ولیعهد سرزمین خورشید یعنی مینهو به دلیل اینکه هنوز در تایم آموزشی زیر ۲۵ سال حدود ۲۴ سالگی بود نمی‌تونست بیاد بالاخره اون هم یک ولیعهد بود.

تق تق
چان_بفرمایید

بادیگاردش وارد اتاق شد.

بم‌بم_ولیعهد همه مهمون‌ها رسیدن و در سالن ماه هستند و مردم ماه هم در حیاط قصر جمع شدند، دیگه وقتشه که شروع کنید به آماده شدن من کمکتون می‌کنم، شما باید تا قبل ساعت ۱۶ آماده باشید.

چان_ممنونم بم‌بم تو واقعاً مثل برادر بزرگمی

بم‌بم_باعث افتخارمه سرورم

چان_ازت خواهش کردم حداقل وقتی تنها هستیم به اسم صدام کنی، تو ۵ ماه و یک روز از من بزرگتری

بم‌بم لبخندی به چان زد و گفت

بم‌بم_دیگه عادت کردم سخته

بم‌بم_راستی چان من در طول مراسم نامزدیت نمی‌تونم نزدیکت وایستم گفتم اطلاع بدم تعجب نکنی.

چان_ چرا اتفاقی افتاده؟!

بم‌بم_نه نیفتاده و اینکه دلیلش رو بعداً متوجه میشی

چان_بازم بعداً هوف باشه

بم‌بم سمت چان میاد
بم‌بم_بیا بیا آماده شو دیر میشه باید اول به مراسم مردمی برسیم، بعد می‌تونی یه استراحت کوچیکی با سونگمین شی داشته باشی و بعدش نوبت به مراسم سلطنتی میرسه که میتونی لیکس رو ببینی

چان_واقعا؟ لیکس کی برگشته؟!

بم‌بم_دیروز رسیدن

چان_اوکی

و به سمت کمد رفت لباس هایی که برای مراسم آماده شده بودن رو درآورد و شروع به پوشیدن شلوار مشکی لباسش کرد، بم بم جلو اومد و لباس چان رو براش نگه داشت تا چان بپوشه و بعد توی بستن سگک‌های جلویی لباس به چان کمک کرد.

بم بم رفت و بقیه لوازم لباس رو بیاره، چان خم شد و بوت‌هایی که تا نیمی از ساق پاش میومد رو پوشید، بم بم برگشت و شروع به بستن کمربند نقره‌ای چان کرد و بعد به نوبت مچ‌بند های نقره رو براش بست حالا نوبت شنل بود؛ شنل مشکی بلندی که نشانه اقتدار چان به عنوان پادشاه بعد قلمرو ماه بود.

~~~Moment you were found~~~Where stories live. Discover now