alive

1.3K 218 60
                                    

" و برای خوشحالی تمام دخترهای نوجون دنیا ، من به گروه وان دایرکشن خوشامد میگم برای اولین مصاحبه ی گروهیشون از موقعی که دو ماه پیش یکی از اعضای گروه ،نایل هوران ، در بیمارستان بستری شد!" مجری مرد گفت و بقیه ی کارکنان اونجا همزمان دست زدند "صبح به خیر ،پسرا، اول ازهمه ،حالتون چطوره؟؟"

" خیلی بد نیستیم "لویی گفت و شخصیت خوشحالش هنوزم باهاش بود " یه خورده خسته ایم .الان یه مدتیه که مجبوریم خیلی زود از خواب پاشیم"

نایل یه خورده دلهره داشت وقتی شوخی ها جاشو با یه موضوع که درباره ی سینگل جدیدشون بود عوض شد و ذهنش الان داشت به این فکر میکرد که الان میلیونها نفردارن اونو نگاه میکنن و اینکه شاید اون دختره هم یکی از اونها باشه و همین الان داره نقشه ی قتل نایل رو میکشه .

لیام با ارنجش به سینش زد . و نایل فهمید الان همه ی نگاه ها روی اونه .ایا اونا ازش سوالی پرسیدن؟اون زیاد توجه نکرده بود . اونا الان از دستش عصبانین؟

مجری مرد داشت با مهربونی بهش لبخند میزد و سوالشو دوباره پرسید " تو چه مرحله ای هستی نایل؟ایا فکر میکنی که 100 مثه قبلت شدی؟"

نایل مستقیما به اون خیره شد قبل از اینکه ذهنش بعد از یه وقفه طولانی بفهمه که چی باید بگه و اون بعدش گفت که حالش خیلی بهتراز قبله ولی هنوز کاملا نرمال نشده.

" اگرچه اون داره هر روز بهتر میشه "لیام گفت و یه لبخند زد " اون خیلی سخت داره تلاش میکنه تا مثله قبل بشه ، ما خیلی به اون افتخار میکنیم"

"ما میدونیم این یه مسیر ساده نیست . گزارش های زیادی توی اینترنت و روزنامه ها وجود داره که تو حمله های عصبی داشتی از وقتی که این اتفاق افتاد " مجری زن گفت و مواظب کلمه هاش بود ایندفعه " ایا اونا واقعیت دارن؟ مخصوصا وقتی که عکسای اون تو کل اینترنت پخش شده؟"

لوگوی برنامه تلویزیونی از روی اون صفحه تلویزیونی بزرگ ناپدید شد و بجاش یه عکس از روزی که نایل از بیمارستان مرخص شده بود ، جایگزین شد.

اون یکی از اونهایی بود که بیرون از هتل گرفته شده بود و داره نایلو نشون میده که به وسیله ی یکی از ماموران امنیتی از بین یه جمعیت دختر داره حمل میشه و کل صورتش پر از ترسه و از چشماش که خیلی محکم بسته شده بودن داره اشک میریزه .

نایل خیلی سریع روشو از اون صفحه برگردوند و با یه صدای کلفت گفت که اون تا حالا با جمعیت های شلوغ راحت نبوده وانجا هم یه جمعیت خیلی زیاد از فن ها بوده . اما اون داره خودشو ریکاوری میکنه و اون میدونه و مطمئنه که چقد فن ها عالی بودن و هستن ، چقد اونا از نایل حمایت کردن، اون چقد ممنونه واسه همه ی کارهایی که فن ها واسش انجام دادن .اون واقعا ممنون بود.

" حالا بیاید درباره ی این حرف بزنیم که دقیقا چه اتفاقی افتاد؟" مجری زن گفت " پلیس ها به هیچ عنوان هیچ جزییاتی از این اتفاق دراختیار مطبوعات نمیذارن . شماها میتونید ی خورده این قضیه رو روشن کنید؟"

Nightmare(persian translation)(niam)Onde histórias criam vida. Descubra agora