strong

1.5K 210 44
                                    

روز بعد زین و لویی اونو پیش ارایشگر مورد علاقشون بردن و نایل موهاشو به استایل همیشگیش برگردوند و تصمیم گرفت که اونو دوباره بلوند کنه. به خاطر دلایلی اون اصلا حس خوبی نداشت اگه اینکارو نمیکرد.

اون همچنین نمیخواست زمان بیشتری اگه لازم نیست توی ارایشگاه بگذرونه چون متنفر بود از مدلی که افراد اونجا بش خیره میشن و با افسوس نگاهش میکنن .

وقتی که داشتند اونجا رو ترک میکردن ، پاپارازی ها منتظرشون بودند و سه تا پسر وایسادن تا اونا ازشون عکس بگیرن .

" چه اتفاقی واسه صورتت افتاده؟" یکی از اونا پرسید.

" اون دیروز سرگیجه داشت وافتاد" لویی به راحتی درروغ گفت و نایلو به خودش نزدیک کرد"صورتش به میز خورد و مارو حسابی نگران کرد"

اونا بعدش رفتن ناهار خوردن ، قبل از این که به اپارتمانشون برگردن.

نایل یه خورده خوابید قبل از اینکه چهار تا پسر اونو به باشگاه ببرن.

لیام از نگاه کردن به نایل اجتناب میکرد ونایل از این متنفر بود. اون نمی خواست که بینشون ناراحتی ای باشه، مخصوصا وقتی که نایل مقصر بود و اون اول شروع کرد.

بخاطر همین ، قبل این که اونا اپارتمانو ترک کنن ، اون مستقیم رفت پیش لیامو و اونو بغل کرد و بابت چیز هایی که قبلا گفتنه و کارایی که انجام داده از لیام معذرت خواست .

لیام اولش اونو بغل نکرد و نایل واسه چند لحظه ترسید ، فکر میکرد کار اشتباهی انجام داده اما بعدش لیام دستاشو دور کمر نایل حلقه کرد و محکم بغلش کرد " نیازی نیست که عذر خواهی کنی، نایلر، من کار اشتباهی کردم .من هیچ منظوری از حرفایی که بهت زدم نداشتم و واقعا نمیخواستم بزنمت و بهت صدمه بزنم . تو میتونی .....این خیلی زیاده اگه ازت بخوام که منو ببخشی؟ میدونم که لیاقتشو ندارم ولی-"

نایل حرفشو قطع کرد و واسش روشن کرد که از دست لیام عصبانی نیست. هیچوقت نبوده و همه چیزی که اون میخواست این بود که به قبلشون برگردن .

لیام قبول کرد و نایلو دوباره فشار داد قبل از اینکه یکی سرفه کردو اونا مجبور شدن که از بغل همدیگه دربیان .

باشگاهی که اونا قصد داشتن ازش استفاده کنن زیرزمین اپارتمانشون بود ، زیاد بزرگ نبود ولی به خوبی مجهز شده بودو هرچیزی که اونا نیاز داشتنو داشت.

یه استخر کوچیک اونجا بود و پنج تاشون وقتی توش رفتن میلرزیدن چون چند ماهی بو د که ازش استفاده نکردن

بین استخر و باشگاه، رختکن بود ولی اونا باهاش کاری نداشتن و ترجیح میدادن به اپارتمانشون برن و اونجا دوش بگیرن و لباساشونو عوض کنن.

" خب، نایلر، اول قدم های کوتاه " زین بهش گفت . " ده دقیقه تردمیل توی مرحله ی اروم و بعد اونو افزایش میدیم .باشه؟"

Nightmare(persian translation)(niam)Where stories live. Discover now