*چند وقت ؟ چند روز تو کما بود ؟

یونگی بی توجه به بخشِ آخرِ حرف های جیمین با صدایی آروم پرسید و پسری که جلوی پاهاش نشسته بود چند ثانیه ای برای جواب دادن صبر کرد و بعد متقابلا با صدایی آروم جواب داد

^ده روز ... دیروز بهوش اومد

*یعنی تمامِ مدتی که من حالشو میپرسیدم بهم دروغ میگفتین !

جیمین شکسته شدنِ یونگی رو به وضوح از توی چشم های گربه‌ایش دید ولی قبل از اینکه بتونه جوابی بهش بده تهیونگ به حرف اومد

-جونگوک بخاطرِ این پیوند رفت تو کما ... به نظرت حاضر میشدیم با گفتنِ حقیقت بهت روی خوب شدنت ریسک کنیم ؟

لحنش به حدی جدی و سرد بود که باعث شد جیمین و جونگکوک به سمتش بچرخن و با حالتِ بدی بهش نگاه کنن ولی به هر حال تهیونگ توجهی بهشون نکرد و خیره به چشم های اشکیِ یونگی با همون جدیت ادامه داد

-نیازی به گریه و ناراحتی نیست چون من به اندازه تمامِ دنیا تو این ده روز گریه کردم و غمگین بودم ... اینو نگفتم که عذاب وجدان بگیری ... گفتم که بدونی چه چیز باارزشی الان توی بدنته و مراقبش باشی چون اون مغزاستخوانی که الان توی بدنته یه بخشی از جونِ این پسره !

یونگی اصلا خوب به نظر نمیرسید و جیمین دلش میخواست کله پسرداییش رو بِکَنه . درسته که حرف هاش کاملا درست و منطقی بود ولی لحنش برای پسری که هنوز به طور کامل درمان نشده و الان خودش رو مسئولِ تو کما رفتنِ جونگکوک میدونه اصلا مناسب نبود . جونگکوک برای کنترل کردنِ وضعیت از روی تخت بلند شد و بی توجه به اینکه بخاطرِ بی تحرک بودنِ ده روزش بدنش کمی بی حس شده و تکون دادنِ دست و پاش براش سخت بود به طرف کاناپه رفت و کنار یونگی نشست

+من حالم خوبه یونگی هیونگ ... تو چی ؟ حالت بهتر شده ؟ این تنها چیزیه که برای من مهمه !

یونگی درحالی که سرش پایین بود چشم هاش رو بست و جوری که انگار اصلا صدای جونگکوک رو نشنیده خطاب به تهیونگ به حرف اومد

*نگرانیت بیخود نبود ... باید جلوی این جراحیو میگرفتیم ... نباید اجازه میدادی

+چی میگی یونگی هیونگ ؟ من یه آدم بالغم ... همه دنیا هم جمع میشدن نمیتونستن جلومو بگیرن ! من ناراحتم که با ضعیف بودنم همه خانوادمو پریشون و ناراحت کردم و عزیزترین آدمِ زندگیمو رنجوندم ... ولی برای انجام این جراحی ذره‌ای پشیمون نیستم و اگر به عقب برگردیم بازم انجامش میدم !

جونگکوک با جدیتی کم سابقه گفت و باعث شد یونگی بلاخره سرش رو بچرخونه و با چشم هایی اشکی بهش خیره بشه

+تاتا حق داره ... تو باید فقط روی خوب شدنت تمرکز کنی و بیخیال بقیه چیزا بشی ... فایده ناراحتی چیه وقتی من الان حالم خوبه ؟

In "Kim" Mansion ⏳️Where stories live. Discover now