پارت چهل و هشتم

61 7 11
                                    

در التهاب اینکه آیا یواین میمونه یا نه صدای خش داری توجه مراقب سونگ ایل کوک رو به خودش جلب کرد_سلام دکتر چانیول هستم بیمار کجاست؟ سونگ: توی بهداری اورژانس هم الان اومدهچانیول: اسمتون سونگ: سونگ ایل کوک مراقب این دانشگاه /خوابگاه هستم چانیول: خوشبخ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


در التهاب اینکه آیا یواین میمونه یا نه صدای خش داری توجه مراقب سونگ ایل کوک رو به خودش جلب کرد
_سلام دکتر چانیول هستم بیمار کجاست؟
سونگ: توی بهداری اورژانس هم الان اومده
چانیول: اسمتون
سونگ: سونگ ایل کوک مراقب این دانشگاه /خوابگاه هستم
چانیول: خوشبختم بخش بهداری کجاست؟
سونگ: از این طرف بفرمایید
با اومدن دکتر متخصص به دانشگاه انگار تمام دانشگاه داشت صحنه هایی از پنالتی های جام جهانی رو تماشا میکرد، تمام دانشجوها به شدت هیجان داشتند، با هم پچ پچ میکردند از هر فرصتی برای گرفتن خبر استفاده میکردند، همه بیش از پیش به لیومی توجه میکردند، دورش جمع میشدند و بهش دلداری میدادند، و به نظر لیومی از اینهمه توجه بدش هم نمیومد و بیش از پیش به گریه ها اشکهاش بال و پر میداد، دکتر چانیول پس از مدتی به بخش بهداری رسید، یواین رو دید که روی تخت بدون ذره ای حرکت خوابیده و حتی نفس هاش هم ضعیف به نظر میرسه، کیف سامسونتش رو باز کرد و گوشی پزشکیش رو درآورد و در حالی که برای معاینه آماده میشد گفت: چند وقته اینطوریه؟
سونگ: از صبح
چانیول: ساعت دقیقش یادت میاد؟
سونگ: من نه ولی دوستش میدونه
چانیول: لطفا صداش کنید دفتر من میام اونجا
سونگ: چشم
چانیول پس از معاینه به تکنسین های اورژانس گفت: منتقلش کنید بیمارستان بخش مراقبتهای ویژه من هم میام
بعد به سمت دفتر رفت و وارد اتاق شد،پس از چند لحظه صدای تقه در اومد، چانیول: بله؟
سونگ: قربان دوستش اومد
چانیول: باشه بیا تو

در التهاب اینکه آیا یواین میمونه یا نه صدای خش داری توجه مراقب سونگ ایل کوک رو به خودش جلب کرد_سلام دکتر چانیول هستم بیمار کجاست؟ سونگ: توی بهداری اورژانس هم الان اومدهچانیول: اسمتون سونگ: سونگ ایل کوک مراقب این دانشگاه /خوابگاه هستم چانیول: خوشبخ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

بعد کمی خودش رو صاف کرد و گفت: بشین اسمت چیه؟
_باک مینیونگ
چانیول رو به سونگ: شما میتونی بری...
سونگ: با اجازه
چانیول لبخندی به سونگ زد و بعد گفت: خب باک ببینم چندوقته با....
یکم تعلل کرد و از روی پرونده ثبت نام اسم یواین رو خوند و گفت: با یواین سو دوستی؟
باک: از مقطع راهنمایی
چانیول: خب از خصوصیاتش بگو
باک: ینی از چی؟
چانیول: اینکه از چی خوشش میاد! چه غذایی رو دوس داره! تو اوقات فراغتش چیکار میکنه همه اینا
باک کمی پشت سرش رو خاروند و گفت: خب یواین پسر زیاد  اجتماعی ای نیست، علایقشم محدود به الکل و اینا میشه
چانیول: اعتیاد به الکل داره؟
باک: نه ولی بعضی وقتا میخوره
چانیول: تا حالا دیدی راملتئون بخوره؟
باک: چی؟
چانیول: راملتئون قرص خواب...
باک: نه قرص مصرف نمیکنه
چانیول: مراقبها گفتن صبح زود یواین سوپ خورده
باک: بله درسته
چانیول: ساعت دقیقش رو میگی؟
باک: ساعت دقیق نمیدونم اما ۵ و ۶ بود فکر کنم چون هنوز زنگ صبحونه م نخورده بود
چانیول: بعد فقط سوپ خورد؟
باک: بله
چانیول: قبل سوپ چی خورده بود دیدی؟ مثلا قرصی چیزی بخوره؟
باک: نه نمیدونم
چانیول: نمیدونی یا نه؟
باک: نمیدونم چون اتاق هامون یکی نیست وقتی صبح بیدار شدیم از در اتاق اومدیم بیرون و فقط مسیرمون یکی بود
چانیول: اوکی میتونی بری
باک: دوستم خوب میشه
چانیول با لبخند گفت: نگران نباش
باک: ممنون با اجازه....

فیک: جونگکوکWhere stories live. Discover now