"یونگی عزیز،
کاش جنگ لعنتی زودتر تموم میشد
تو میخوای با اون باشی
میخوای توی خونه ای که کنار اون توی شهر آتلانتیس ساختی زندگی کنی.
میخوای تمام روز های زندگیت رو کنار شاهزادهِ شهرِ خود ساخته ات باشی
تمام ثانیه های زندگیت رو کنار اون میخوایولی نمیشه
جنگ مثل سدی فولادی بین تون فاصله میندازهولی اون منتظرت میمونه
حتی اگه بعد از یک هفته یا حتی یک ماه به دیدنش بریاون با لبخند شیرینش منتظرت ایستاده و با دیدنت، بلافاصله سمتت راهی میشه
و بدون شک، محکم بغلت میکنهجوری که انگار نیمه دیگه وجودش بهش برگشته و اون میخواد که کامل بشه
پس جوری تورو به خودش فشار میده که انگار قصد داره بهش پیوند بخوری....اون واقعا دوستت داره
هنوز یکی هست که منتظرته و دوستت داره
این حس خیلی خوشاینده"کاش میتونستم تورو توی قلبم محبوس کنم...پریزادِ من
~•~•~•~•~•~•~•~•~•~
بلو رایتر💙🦋
تا قبل از امتحانات این بچه رو تموم میکنم🚬هوهو👇⭐
YOU ARE READING
Promise [Yoonmin]~|completed
Fanfiction↴ేخلاصه تو قول دادی که برمیگردی...پس من تا ابد منتظرت میمونم. {عاشقانه ای از جنس جنگ و انتظار....} (پارت ها کوتاهه) •~•~•~•~•~•~•~•~•~•~ 🎥ే نام ⪼『قول -- Promise 』 🐈⬛ే کاپل ⪼ یونمین 📓ే ژانر ⪼ انگست، رمنس، سد اند ✒️ే نویسنده ⪼ بلو رایتر 📽ే وضع...