Letter 7

122 55 22
                                    

"جیمین عزیز،

تو منتظرشی
چند روزه که منتظرشی

منتظر اون سرباز غمگین
سربازی که با لذت غذا میخورد و مظلومانه اشک می‌ریخت
سربازی که لب هاش برای حرف زدن از هم فاصله نمیگرفت.

اون سرباز
اون پسر....

نمیدونی اون حجم عظیم از اندوه چطور توی پیکر خمیده و لاغرش جا شده....

ولی دوست داری کمکش کنی
تویی که محتاج کمکی....دوست داری کمکش کنی

کاش بازم بیاد

کاش باره دیگه میتونستی ببینیش
کاش این دفعه تو اون تفنگ سنگین رو حمل میکردی تا شانه اش زیر سنگینی اون اسلحه لعنتی....درد نگیره"

امیدوارم بازم ببینمش...

~•~•~•~•~•~•~•~

بلو رایتر💙🦋
از فلسفه متنفرم....
*شروع کردن درس ششم فلسفه

هوهو👇⭐

Promise [Yoonmin]~|completed Where stories live. Discover now