Part.7

562 128 3
                                    

Jisung

فاک فاک فاک این چه کاری بود که من کردم لعنت بر هرچی مشروبه لعنت به اون بار کوفتی
-چجوری میخوای خسارت کاری که کردیو بپردازی؟
آب دهنم رو با صدا پایین فرستادم و سرمو بالا گرفتم و به چهره خونسردش نگاه کردم،مگه این همین چند لحظه پیش عصبی و اخمو نبود؟چجوری انقد سریع مودش عوض شد
-عامم...نمیدونم
سرمو پایین انداختم و با ناراحتی زمزمه کردم
-خب..متاسفم فقط خودت پاپیچم شدی
یه قدم جلو اومد که باعث شد عقب برم و به ماشین تکیه بدم،سرش رو جلو آورد و روی صورتم خم شد
-یعنی الان میخوای با یک عذرخواهی خسارتی که بهم زدیو ببخشم سنجاب؟

برای بار هزارم آب دهنم رو پایین فرستادم و دستم رو روی سینش گذاشتم و به عقب هلش دادم و تکیم رو از ماشین گرفتم
-خب..منکه نمیتونم اونقد بهت خسارت بدم
عقب کشید و دست به سینه وایستاد و به کاپوت ماشین تکیه داد
-خب من برات یه پیشنهاد دارم سنجاب
ابروهام رو بالا فرستادم و متعجب جلو رفتم و رو به روش وایستادم
-چه پیشنهادی؟
تکیشو از ماشین گرفت و سرش رو بالا آورد و با همون نیشخند همیشگیش نگاهم کرد

-خب از هیونجین شنیدم که تنها زندگی میکنی نه ؟
ای جونگین کصکش همه چیزم لو داده اگه دستم بهش نرسه جرواجرش میکنم
هوفی کشیدم و سرمو آروم تکون دادم
-اوهوم تنها زندگی میکنم
-خب پس میتونی غذا درست کنی،اوکی من نیاز به یه خدمتکار دارم تا فقط غذا بپزه و خونه رو مرتب کنه
چشمام رو بزرگ کردم و با تعجب و چشمای گرد شده نگاهش کردم،اون الان ازم خواست برم کلفتیشو بکنم؟
هوف عصبی کشیدم و نگاهم رو بهش دادم و دست به کمر وایستادم

-مطمئنی عقلتون سر جاشه جناب لی؟
سرش رو با اطمینان تکون داد و خنده آرومی کرد
-من باهات هیچ شوخی ندارم سنجاب با راهی که جلو پات گذاشتم میتونی با دوماه کار کردن توی خونم پول خیلی خوبی در بیاری حتی بیشتر از خسارتی که بهم زدی
ها؟بیشتر از خسارتی که زدم؟یعنی میخواد به یه خدمتکار اونقد پول بده؟سرش به جایی خورده یا پولش اضافی اومده؟
نفس عمیقی کشیدم و تموم اعتماد بنفسم رو جمع کردم و جلوتر رفتم و تو صورتش نگاه کردم
-از کجا بدونم داری راستشو میگی و تو دوماه میتونم پولتو پس بدم؟

شونه هاش رو بالا انداخت و جلوتر اومد و توی چند سانتی صورتم وایستاد که باعث شد با تعجب خودم رو عقب بکشم اما خب من شانش خوبی ندارم و خیلی دستو پا چلفتی ام اینو حتی بقال سر کوچه هم میدونه، پام به پای دیگم گیر کرد و به عقب خم شدم مطمئنم این بار کون عزیزم رو از دست میدم،چشمام رو روی هم گذاشتم و منتظر برخوردم با زمین شدم اما با دستی که دورم حلقه شد حس کردم کون عزیزم از خطر مرگ نجات داده شد
چشمام رو باز کردم و با چشمای متعجب نگاهم رو به چشمای مشکیش دادم،حس کردم برای یه ثانیه کوتاه قلبم از حرکت وایستاد و دوباره شروع به تپیدن کرد
با سرعت دستم رو روی سینش گذاشتم و به عقب هولش دادم
-اهم خب..راه دیگه ای وجود نداره که خسارتت رو بدم؟
نیشخد رو مخش رو بزرگتر کرد و نگاهش رو بهم داد
-میتونی بری زندان؟
با سرعت پلک زدم و چشمام رو بزرگتر از حالت عادیش کردم
-برا یه آیینه بغل؟
سرش رو تکون داد
-آره خب،تازه من توی اون دوماه اونقدی بهت حقوق میدم که میتونی شهریه دانشگاهت رو هم بدی و از اونجایی که باید بیای و توی خونه من بمونی خرج خودت هم داده میشه

The black world[Minsung]Where stories live. Discover now