PART,10

109 22 12
                                    

- من دکتر کانر اندورس هستم... روانشناس.

جونگکوک نمی‌دونست باید چه واکنشی نشون بده. احتمالاً اگر اون رو با داد و بیداد از اتاق بیرون کنه، بار دیگه به نگرانی‌های تهیونگ دامن می‌زنه و اون تا نفهمه چه اتفاقی افتاده، دست بر نخواهد داشت. پس با خودش فکر کرد بهتره برای مدتی این غریبه رو دست به سر کنه تا شکِ بیشتری برنیانگیزه.

- کی ازت خواسته بیای اینجا؟!

 کانر لبخند اطمینان‌بخشی زد و گفت:

- اهمیتی نداره. اگه تو نخوای همین حالا میرم.

- برام مهم نیست.

 کانر محتاطانه گفت:

- پس فکر می‌کنم اشکالی نداشته باشه اگه برای گذروندن این چند ساعت یکم با هم گپ بزنیم.

جونگکوک لبخندی زد که بیشتر شبیه دهن کجی بود.

- پس اومدی اینجا تا با شنیدن دروغ‌های من وقتت بگذره.

کانر بدون تغییر در لحن آروم و خونسردش پرسید:

- چرا دروغ؟!

جونگکوک پاهای بلندش رو از روی تخت پایین گذاشت.

- وقتی باورِ حقیقت سخته، دروغ گفتن ساده‌ترین راهِ...

- اما تنها راه نیست. گاهی سکوت گویای حقیقتِ... اینطور فکر نمی‌کنی؟خصوصا تو که تا امروز سکوت کردی.

- آدم‌ها از سکوت ما برداشت‌های مختلفی می‌کنن. درست مثل تو..‌‌.

کانر حرفی نزد. نمی‌خواست با گارد گرفتن مقابل عقاید جونگکوک، اونو از بیانشون پشیمون کنه.

جونگکوک که نگاهِ منتظرانه و تفکرآمیز کانر رو روی خودش احساس می‌کرد، گفت: 

- می‌دونی؟! پدر من آدم کم حرفی بود. مادرم همیشه می‌گفت اون نمی‌تونه از کسی تنفر داشته باشه و کینه‌ای به دل بگیره. همه دوستش داشتن و روش حساب می‌کردن اما من ازش متنفر بودم.

کانر یک پاش رو روی دیگری انداخت و منتظر موند...

- اون، روزها در مقابل اشتباهات من سکوت می‌کرد و شب‌ها توی سکوت کتکم می‌زد. حتی وقتی با چشم‌های خودش دید چه بلایی سر صاحب خونه آوردم سکوت کرد. بعدش هم همین طور. اون با کمربند و شلاقش حرف می‌زد.

- چه اتفاقی با صاحب خونه افتاد؟!

- چیز مهمی نبود.

پس چیزی بود، اما مهم نه. کانر متوجه شد که اون نمی‌خواد از این موضوع حرفی بزنه...

- اون هر وقت سکوت می‌کرد، بوی تنفر می‌داد. ناگفته‌های زیادی داشت. سکوت‌ها از اون برای دیگران یه آدم بی‌آزار و خوش برخورد ساخته بود و برای من هیولایی که تا وقتی از رد شلاقِ روی تنم مطمئن نمی‌شد دست برنمی‌داشت... و من ترجیح میدم دروغگو خطابم کنن تا اینکه ازم یه برداشتِ درست یا غلط داشته باشن‌.

DIZZINESS || VKOOKWhere stories live. Discover now