°• 5 •°

585 194 104
                                    

سلام سلام من اومدممممم😎

چه خوش اومدم 🤣 البته بعد از این پارت پشیمون میشین همتون......

خوب خدمت شما😘..................

*********************

اگه لو میرفت همین جا زنده به گورش میکرد.

اما چه اهمیتی داشت وقتی هرموناش داشت فعال می‌شود. 
به دستاش نگاه کرد سر انگشتاش قرمز شده بودن .

جیمین: نه نه نه....

رایحش داشت کل اتاقو میگرفت. داغیه بدنشو حس میکرد و لعنتی چرا باید رایحه یه الفا دقیقا پشت اون در باشه .

.
.
.

از زمان ورودش به خونه میتونست رایحه آشنای جیمین رو خیلی کم حس کنه.

تهیونگ : بلخره خودتو وارد اینجا هم کردی عوضی.

اما فک کرد، فقط اومده و رفته اما با افزایش بیشتر رایحه اخم کرد و قدم به قدم به منبع رایحه گل شب بو نزدیک می‌شود .

تهیونگ: اتاق کار واقعا.

رایحه مثل همیشه نبود و این الفا رو گیج میکرد .

" داره اون تو چه غلطی میکنه" 

اما با شنیدن صدای افتادن چیزی عصبی داد زد.

تهیونگ: پارک میدونم اونجایی درو باز کن .

جیمین خودشو به در رسوند باید میموند یا درو باز میکرد ؟
هر لحظه بیشتر توی هیت فرو میرفت باید تا وقتی که کنترل داره از اونجا خارج شه .

اصلا به فکر این نبود که تهیونگ فهمیده و قراره غوغا به پا کنه فقط باید فرار میکرد و یه قرص کاهنده کوفتی میخورد.

قبل از اینکه کلید رو بچرخونه داد زد طوری که الفا بشنوه : من‌.. هیت شدمممم.

تهیونگ با شنیدن صدای اومگا سریع از در فاصله گرفت .

تهیونگ: شوخیش گرفته ؟! نه لعنتی رایحش عجیبه.

به اطراف نگاه کرد و به تنها راه عاقلانه چنگ زد . جلو رفت و نزاشت جیمین درو باز کنه .

جیمین: داری...چه غلطی میکنی؟

تهیونگ همون طور دسته درو بالا نگه داشته بود گفت : درو قفل کن  بزار برم برات کاهنده بیارم . 

جیمین: نه ...اه...من...باید برم.

تهیونگ: کدوم جهنمی میخوای برییی اگه درو باز کنی رایحت خیلی زود پخش میشه و اتفاقات خوبی نمیوفته پس درو دوباره قفل کن زوووود باش.

اومگا بعد از تحلیل حرف های تهیونگ دوباره درو قفل کرد.

جیمین: م..ماشینم..اونجا هست.

و بعد  پایین در نشستو توی خودش جمع شد.

تهیونگ وقتی مطمعن شد در دوباره قفله از خونه بیرون رفت و اطرافو دنبال ماشین جیمین گشت.
سرش کمی گیج میرفت و همش بخاطر رایحه کم هیت یه اومگا بود.

°• 𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒂 𝒏𝒖𝒕 •°Where stories live. Discover now