°• 4 •°

638 198 231
                                    


سلام سلام

خوب من اومدم آپ کنم .
نمیخواستم آپ کنم ولی چون خودم عجله داشتم آپ کردم🥲 الان چی شد ؟🙄

بیخیال راستی
هی بیب گوش کن ...نه اون جیگری که با کامنتاش مامی رو سرحال میکنه نه ...

با اون دخترامم که میخونن کامنت نمیزارن🤨 زشته والا زشته مردم حرف در میارن.

خوب امیدوارم حرف گوش کن باشید وگرنه ...........

*******************

بیست دقیقه اونجا بود که دکتر دوباره تماس گرفت .

جیمین: بگو

..: یکی داره میاد سمت اتاق نگران نباش هماهنگ کردم یکم دوتایی مشکوک بازی در بیارین.

جیمین: اوکی .

اومگا قفل درو باز کرد و با نگاهی که تمام طول راهرو ، رو دید میزد با نزدیک شدن دکتری که بهش چشمکی زد  براش بلند کرد و با سر تکون داد تیر خلاص مشکوک بودن رو جلوی چشمای نچه یورا زد.

بازیکن دوم در مقام دکتر مخفی وارد اتاق 210 شد .

جیمین با دیدن فرد روپوش پوشیده با تعجب گفت : سانگ وو تو؟ .

سانگ وو: مگه فقط تو بازی دوس داری؟

هردو پوکر بهم خیره شدن و بعد خندشون گرفت.
مخفی کردن هدف از قاتل؟ توی صدر جدول بهترین بازی ها قرار می‌گرفت.

هردو سمت مبل دونفره اونجا رفتن و روش نشستن.

سانگ وو: خوب چه خبر پسر؟

جیمین پوکر جواب داد  : سوال کلیشه ای دیگه ای پیدا نکردی بپرسی؟

سانگ وو: خوب.. نامزدت چطوره ؟

جیمین اینبار اخم کرد: اصلا سوال نپرس باشه؟

سانگ وو دستاشو به علامت تسلیم بالا اورد و مثل جیمین سرشو به مبل تکیه داد .

سانگ وو: خوبم ممنون که پرسیدی.

( خو بپرس بچه خوبه یا نه🤌)

جیمین نگاه کوتاهی بهش انداخت: خواهش...الان چیکار کنیم؟

سانگ وو: هیچی گفت برید بالا شل کنید تا خبری بدم...پس...شل کن.

جیمین با اون لحن پوکر سانگ وو خندش گرفت : اوکی.

هردو روی مبل ولو شده نشسته بودن باید صبر میکردن آقا گرگه بیرون بره تا خونشونو عوض کنن.

نیم ساعت بعد توی سکوت اونجا البته اگه صدای پخش اطلاعات شیفت دکترو پرستارارو فاکتور بگیرن جیمین از روی مبل بلند شد.

حتی عضلاتشم گرفته بود.

جیمین: نه اینجوری نمیشه .

موبایلشو برداشت و شماره دکتر رو گرفت.

°• 𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒂 𝒏𝒖𝒕 •°Where stories live. Discover now