S01🎭E01~2-چگونه‌جوکر‌شد؟

563 72 168
                                    

(توجه:ییژان این فیک همسن می‌باشند)

-ملکه‌ی‌من
+ملکه رو به خانم ها میگند
-نخیر ملکه یک مقامه و تو ملکه‌ی منی امگا کوچولوی من...
+یه چیزی بگم شاه آلفای‌من؟
-چی؟
+خیلی دوستت دارم...
-میشه یه درخواست کنم؟
+چی؟
-میشه ببوسمت؟

دو نفر ،
دو نفر با بیشترین تضاد
دو نفر با بیشترین تفاوت
دو نفر...
فردی به سردی یخ
و دیگری به گرمای خورشید
آلفایی اصیل و با مبهوت ترین چهره ، عضلات و قدرت
امگایی اصیل با زیباترین و مهبوت ترین ظرافت

چه کسی فکرش را میکرد لبخند دندان‌نمای امگا سرمای یخ درون آلفا را ذوب کند؟
هرکس آن دو را میدید گمان نمیکرد که آن ها همان دونفر ، دو سال پیش باشند
وانگ ییبو ، آلفایی جذاب و اصیل و سرگروه خرابکار های مدرسه
شیائو ژان ، امگایی زیبا و منجی گروه آسیب دیده...
آن امگا برعکس تمام هم نژاد هایش تهت تاثیر هیچ آلفایی قرار نمی‌گرفت و حتی ویس دستوری آلفا ها هم آن را منقلب نمی‌کرد

هیچکس حتی فکرش را نمیکرد که آن دو زمانی عاشق هم بشوند

عشقی کوتاه...
عشقی با سرانجامی تلخ ، اما واقعی...
عشقی که تغییرشان داد...
هیچکس فکر نمیکرد آن امگای سرکش دلباخته آن آلفای خشن بشود...
اما عشق خبر نمیکند...

دیگر خبری از آشوب در مدرسه نبود
دیگر خبری از دعوا نبود
دیگر خبری...

آنها تمام ساعت های استراحت روبه‌روی هم نشسته و عشق را در نگاه هم می‌دیدند
ساعت‌ها خیره بهم و گرگ هایشان از عشق به یکدیگر زوزه می‌کشیدند

هرکس به آنها لقبی میداد
آلفا و امگای جذاب
«جرکر و هارلی»
شاه و ملکه
عاشق و معشوق...
شیطان و منجی...
هکر سیاه و هکر سفید
سیاه و سفید...
شرلوک و موریارتی...

هوش آن دو فرای تصور همه بود
تنها یک نگاه کوتاه از طرف آنها باعث فاش خیلی از موارد میشد...
بهترین نمرات
بهترین انضباط
آن دو بهترین بودند و دارای یک هدف...

هدفی که برای شیائو ژان بود اما وانگ ییبو به یاد نمی‌آورد آن هدف از کی برای خودش شد

کمک به کسانی که نیازمند کمکند
کمک به کسانی که زیر باز ظلم بودند
کمک به کسانی که به خاطر قشر ضعیف جامعه بودن زیر پای بقیه لگد مال میشدند

ساختن دنیایی بدون تبعیض
دنیایی بدون ظلم
دنیایی بدون ظالمین...
دنیایی بدون تفاوتی بین آلفا ها ، بتا ها و امگا ها...

دنیایی بدون هم؟نه...
این خواسته‌ی آن دو نبود
آن دو عاشق هم بودند و چه کسی فکرش را میکرد پادشاه ، ملکه‌اش را در وان پر از خون درحالی که رگ هایش را زده
پیدا کند؟
چه کسی فکرش را میکرد ملکه‌ی آن
امگای شیرینش که پنج ماهه فرزندشان راباردار بود چنین کند ؟
چه کسی فکر می‌کرد پایان این دو این‌گونه باشد؟
چه کسی...

🃏joker-W/جوکــر-دبلیـو🃏Où les histoires vivent. Découvrez maintenant