+ میچل گم شده.. باید کمک کنی پیداش کنم
جلوی نیشخندی که روی صورتش میومد و گرفت و سرفه کوچیکی کرد ، بالای ابروشو خاروند و بدون اینکه سعی کنه تا کمکش کنه و بالا بکشتش کمی به جلو خم شد
_ و در برابرش چی گیر من میاد؟
+ میخوای بمیری؟ تو وجدان ندا.. منو بکش بالاا
_ و اگه بکشمت بالا چی بهم میدی؟
+ هویج تو انقدر عوضی نبودی
چشماشو توی حدقه چرخوند
_ میارمت بالا و در برابرش اجازه میدی به پنبه ای دست بزنم
+ نهه.. تو یه منحرف لعنتی
_پس میوفتی
به صورتش که از عرق خیس شده بود و کم کم داشت میوفتاد نگاه کرد قبل اینکه بیوفته دستشو دراز کرد و مچشو گرفت و به سمت داخل خونه کشیدش.
یه لیوان برداشت و بعد اینکه از آب پر کرد به سمتش گرفت و منتظر شد تا خوردنش تموم شه که با دیدن فلور سمت دیگه اش تازه متوجه بودنش شد و خواست به طرفش بره و ازش معذرت خواهی کنه که با جیغ تهیونگ توی جاش پرید و شوکه به سمتش برگشت+ تو لباااس نداریی
دوباره به فلور که هنوز لباسشو تنش نکرده بود نگاه کرد و تا جایی که میتونست سریع لباسشو از روی تختش برداشت و بهش داد تا تنش کنه
_ فلور این تهیونگِ.. قراره بهش فرانسوی یاد بدی
+ اوه دوست دخترت قراره بهم یاد بده؟
_ من دوست دخترش نیستم تهیونگی.. و از دیدنت خوشحالم
روی تختش نشست و به دست دادنشون نگاه کرد
+ اوه من خیلی ازت ممنونم که قراره کمکم کنی
_ این حرف و نزن تو پسر شیرینی هستی و من قبلا با جونگ کوکی حساب کردم
+ اوه جونگ کوک.. هی بیا باید بریم میچلو پیدا کنیم من تا جایی که تونستم گشتم.. نتونستم پیداش کنم و اون الان بی دفاع بیرون بین این همه گربه وحشی مونده
چشماشو توی حدقه چرخوند و روی تخت دراز کشید
_ بی دفاع؟.. هی جای چنگا و دندوناشو روی من دیدی؟ نگرانش نباش میتونه از خودش دفاع کنه و برمیگرده خونه
با صدای داد بلند تهیونگ تقریبا توی جاش پرید و درحالی که به سمت فلور میرفت تا برای امشب ازش دلجویی کنه فحشی توی دلش به تهیونگ داد
+من.. به تو کمک کردمممم.. باید همین الان بلندشی
و با من بیای تا پیداش کنم دزد لعنتیرو به روی دختر ایستاد و دستی به گردنش کشید
_ فلور من ازت معذرت میخوام ولی باید برم و بهش کمک کنم قبل اینکه هردومونو به قتل برسونه
ESTÁS LEYENDO
A F R O D I T [KookV]
Fanfic" کامل شده" _ سکسپیر میگه.. عشقم را در برابر دست تو و دستم را در عشق تو می نهم ماگ قهوه اشو پایین اورد و چشماشو توی حدقه چرخوند + اولا اون شکسپیره نه سکسپیر احمق.. و بعدم اون جمله کوفتی اینه.. عشقم را در برابر عشق تو و دستم را در دست تو می نهم. چر...