"لیام پین"
.....خودمم باور نمیکنم قراره این کیوته خر بخواد پدرمونو دربیاره ولی خب سعی کنین از همون نگاهش یکم خشم بیرون بکشینبچه کلا ۱۹ سالشه ولی یه تنه اینجا انتقام اون ۱۸ ماهی که قرار بود بیانو به دوش میکشه
دیگه خودتون حجم بدبختی رو درک کنینحاج اقا لویی هم تشریف فرما شدن گفتن جایی که جوادشون باشه ایشونم برای متبرک کردن فضا حتما میان
"لویی ویلیام تاملینسون"
برای اینکه سوتفاهم نشه اون تسبیحه دست حاج آقا، گفتم فکر دیگه ای نکنین
اینجا هم وضو گرفتن دارن ذکر میگن که بعدش برن نماز
حاج آقا ۲۸ سالشه و ایال محترمشون حاجیه خانم ه**ری استایلز هستن
اسم حاج خانوم برای حفظ دین سانسور شدهو اقای تاملینسون با هزار خواهش و التماس ما دیروز راضی شدن یه عکس بدون نقاب از حاج خانوم بفرستن
YOU ARE READING
Numb (Z.M,L.S)
Fanfiction- جنون ما آینه گذشتهی ماست؛ همه ما ناخواسته ساعت ها جلوش وایمیستیم و به خودمون و گذشتمون نگاه میکنیم. + مزخرفه! پس چرا من هنوز جنون نگرفتم؟ - تو داری با من زندگی میکنی و عاشقمی، این درست خودِ جنونه، من جنون تو هستم!