⚔️مبارزه چهل و پنجم: سیب قرمز ممنوعه یا بهشت؟⚔️

Start from the beginning
                                    



"فعلا که میخوام بخوابم البته شایدم قبلش دوش گرفتم."



سوهو بعد از چند لحظه گفت و پشتی صندلیش رو خوابوند تا راحت تر باشه.



"هرچی تو بگی"



کریس جواب داد و میدون کوچیک جلوی بیمارستان رو دور زد تا سمت خونه بره.



سوهو چند لحظه بعد دست کریس که روی دنده بود رو گرفت و با انگشت شستش نوازشش کرد.




∞•°∞°•∞•°∞°•∞




صدای زنگ در هر لحظه توی ذهنش بلند تر میشد تا این که بالاخره موفق شد از خواب بیدارش کنه.



برای یه لحظه یادش نبود توی چه شرایطیه پس چند بار پلک زد و بعد سریع از روی تخت بلند شد.



به خاطر حرکت یک دفعه‌ای سهون، لوهان هم که روی تخت بود از خواب پرید و گیج روی تخت نشست.



"چیشده؟"



با چشمایی که فقط یکیشون باز بود از سهون که داشت تیشرتش رو تنش میکرد پرسید و پسر قدبلند سمت در اتاق رفت.



"در میزنن"



بعد از اتاق بیرون رفت و لوهان دوباره روی تخت ولو شد.



سهون با عجله در خونه رو باز کرد و کنار رفت تا چانیول داخل بیاد.



"ببخشید خواب موندم"



همون‌طور که چشم هاش رو فشار میداد گفت و چانیول سرش رو تکون داد.



"مشکلی نیست فقط حاضر شو سریع. خودت گفتی برای ساعت ده وقت گرفتی."



سهون به ساعت روی دیوار که عدد هشت و چهل رو نشون میداد نگاه کرد و اول داخل آشپزخونه رفت تا آب رو جوش بیاره.



تقریبا تا نزدیکای صبح مجبور شده بود با لوهان فیلم ببینه و همین باعث شده بود خواب بمونه.



"لوهان کجاست؟"



"خوابه توی اتاق"



چانیول بعد از کمی دست دست کردن پرسید و سهون در حالی که فنجونش رو برمی‌داشت تا قهوه درست کنه جوابش رو داد اما زمانی که چانیول سمت اتاق لوهان رفت یادش اومد که لوهان روی تخت خودشه و چشماش رو محکم بست.



ولی قبل از این که چیزی بگه خود لوهان به خاطر این که صدای پسر خالش رو شنیده بود از اتاق بیرون اومد.



چانیول برای یه لحظه متعجب نگاهش کرد ولی بعد از سر تا پاش رو براندازی کرد.



"عه اینجا چیکار می‌کنی؟"



لوهان با کمی خوشحالی پرسید و مشتاقانه به چانیول زل زد ولی پسر کوچیکتر مشغول موشکافانه بررسی کردنش بود و متوجه نشد.

⁦⚔️⁩The Condition Of Fight⁦⚔️⁩ |Completed|Where stories live. Discover now