Part 4

378 76 251
                                    

های لاولیز
چطورین؟
من اومدم با قسمت جدید و شخصیت جدید

فقط میخوام قیافتون بعداز این قسمت رو ببینم:)

کامنت و ووت یادتون نره

.
.
.

7سال بعد

دختر جیغ زد"هرییییی..."

بلافاصله بعد از جیغ دختر، هری نیشخندی زد و خودش رو از توی دختر بیرون کشید.

کنار دختر دراز کشید. دختر وقتی نفس هاش منظم شد، آروم به سمت هری چرخید و بوسه های ریزش رو روی سینه ی هری به جا گذاشت.

هری ولی بی خیال ساق دستش رو روی چشماش گذاشته بود. نمیدونست الان بعداز سکس با یه دختر باید چه حسی داشته باشه. اون حتی بعداز این همه سال اسم هیچ کدوم از همخواب هاش رو نمیدونست. تنها چیزی که میدونست این بود که اون مرد بهش گفته باید با دخترای مختلف بخوابه، همین.

صدای گوشیش بلند شد. بی توجه به دختر بلند شد و گوشیش رو از روی زمین برداشت.

با دیدن اسم روی گوشی خندید، کی میتونست باشه غیراز نیل هریس جذابش؟

" کجایی؟"

هری تک خنده ی بلندی کرد و گفت
"منم از شنیدن صدات خوشحالم عزیزم"

نایل حرصی چشماش رو چرخوند
" پدر برگشته."

هری دیگه لبخند نزد. نایل تماس رو قطع کرده بود ولی هری هنوزم تلفن رو روی گوشش نگه داشته بود.

دختر که خشک شدن هری رو دید، دوباره نزدیکش شد و بوسه ای روی شونه ی هری گذاشت.

"کی بود؟چی گفت؟"

هری یخ زده خندید و لبای دختر رو محکم بوسید.

" پدر برگشته... شوهرم برگشته"

دختر که هنوزم یکم گیج اورگاسمش بود و از پیش قدم شدن هری خوشش اومده بود، حتی متوجه نشد منظور هری چیه و فقط با خوشحالی همراهیش کرد.

هری دختر رو از خودش جدا کرد و با لحن اغوا کننده ای گفت
"یه دور دیگه؟"

بعد چشمکی زد و منتظر جواب نموند و دوباره روی دختر رفت.

...

"زین اون قراره همسر من باشه نه تو، فقط بس کن"

لویی همونطور که با قدم های بلند به سمت سالن تمرین میرفت، غر زد.

زین چشماش رو چرخوند و فاکی نشون لویی داد و از اونجایی که لویی پشتش به زین بود و فاکش رو ندید زین تونست زنده بمونه.

"منم غیر این نگفتم، فقط دلم براش تنگ شده. دفعه ی پیش نذاشتی برگردم ببینمش، الان بیشتراز 10ماهه که هریم رو ندیدم . "

Despite the scars [L.S]Where stories live. Discover now