☕PART : 10☕

74 22 6
                                        

چانیول طرف مغازه ی کوچیکی که کناره خیابون بود رفت و یک بسته چیپس تند برداشت و سمت در مغازه رفت  دستگیره در رو عقب کشیدش و پاکت چیپس رو روی کانتر گذاشت و مغازه دار رو صدا کرد تا حساب کنه

"اوه الان میام.."

فروشنده لبخندی زد و اومد تا حساب کنه..

" 10 دلار میشه.."

چان لبخندی به فروشنده زد و گفت

"باشه من این مجله رو هم میبرم..."

"باش"

چانیول از فروشنده درمورد عکسای اون مجله پرسید

"نظرت درمورد این استایل چیه؟"

"اوم..خب دوسش دارم...من طرح های ساده ی مثل این رو خیلی دوست دارم
مخصوصا سویی شرت مشکیش رو.."

کیسه ی خرید رو دست چان داد

"اومم..من عکاسش بودم و بیشتر از قیافه ی این مدل خوشم میاد..خیلی کیوته"

چانیول ریز ریز خندید

"آره...اون کیوت..ولی تو استایلم نیست قیافش.."

پول رو از چانیول گرفت و مشغول حساب کردنش شد

"اوو...خب تو از چه مدل آدمایی خوشت میاد..؟"

"خب بلند تر از من باشه..برنزه..سیکس پک داشته باشه و خیلی سوییت باشه.."

"اوه معلومه شخص خاصی مدنظرته"

پسر روبه روش خندید و گفت

"آره منظورم دوست پسرمه.."

"آها فکر کردم منو میگی..آخه همش بهم نگاه میکردی.."

پسر روبه روش قرمز شد و چان خندید

"چیییی...؟"

"روز خوبی داشته باشی.."

"کیونگسو..اسمم کیونگسوعه..."

"روز خوبی داشته باشی کیونگسو.. من بازم برمیگردم"

چان لبخندی زد و از مغازه بیرون رفت
کیونگسو بعد رفتن چان اون مجله رو برداشت و با دقت مشغول خوندنش شد..تا اسم عکاس رو پیدا کنه...
بعد کمی دیدن پایین عکس با خط ریزی نوشته بود..پارک چانیول

"هه..باید ازش بخوام به جونگین کمک کنه.."

🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟💸🍟

و سلامی دوباره😂 آقا اینم از پارت ده بخدا خودم میخوام نویسندش رو بکشم انقدر کم مینویسه ولی دیگه چه کنم...این هفته فکر نکنم بتونم ترجمه کنم چون همش امتحان دارم...فعلا بریم سراغ آپ کردن بقیه فیک ها😈
ووت و کامنت فراموش نشه💙🐻🌟

☕MORNING COFFEE☕Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora