☕PART : 8☕

60 25 6
                                        


🚫⚠️سخنی با خواننده : های بلو تدی های گلم🐻💙 خواستم همین اول یه چیزیو براتون مشخص کنم که خدایی نکرده سو تفاهمی پیش نیاد... من میدونم پارتا خیلی کوتاهه ولی اگه به مشخصات فیک توجه کرده باشید من فقط توی این فیک مترجمم...یعنی از کسی که خالق اصلی این اثر هست و به انگلیسی نوشته اجازه ی ترجمه گرفتم...پس تقصیر من نیست اگه پارتا کوتاهه من نمیتونم بهش چیزی اضافه یا ازش چیزی کم کنم...عوضش سعی میکنم تند تند آپ کنم...اگه میبینید خوشتون نمیاد اینجوری بخونید این فیک 20 پارته صبر کنید تا همه ی پارتاش بیاد آخرش همه رو یه جا باهم بخونید..
ببخشید خیلی حرف زدم😥 ولی خب میدونم شما جیگر تر از این حرفایید😚😚😚

*****

*یک ماه بعد*

بکهیون با استرس وارد استدیو بزرگ شد...همینجوری که راه میرفت با چشماش دنبال چان میگشد
چانیول وقتی دیدش لبخندی زد و سمتش رفت

"هی بک اینجایی.."

بکهیون لبخندی زد و پرید بغل چانیول

"هی چانی.."

"دنبالم بیا باید بریم تا اون طرف عکسات رو بگیریم..همشون رو...لباسات آمادس..
دوست صمیمیم که استایلیست تو کمتر از ده دقیقه بهت کمک میکنه تا آماده بشی بیبی.."

چانیول همینطور که همراه بک راه میرفت براش توضیح میداد..بک سری تکون داد و وارد اتاق پرو شدن
نگاهش به پسری بلند قد با موهای مشکی افتاد که داشت با پسری کوتاه تر از خودش صحبت میکرد
بکهیون خم شد و گفت

"اا..سلام.."

"اوه...سلام..من کیم جونمیون هستم..قراره امروز موهاتو درست کنم..
و اینم اوه سهون اونم گریمت میکنه.."

جونمیون با لبخند همه ی اینارو برای بک توضیح داد

"از آشنایی باهاتون خوشبختم..."

بکهیون روی صندلی جلوی آیینه نشست تا اون دو پسر کارشون رو شروع کنن
سهون همونجوری که به صورت بکهیون لبخند میزد گفت

"خب خب...کار امروز من خیلی آسونه فقط لازمه یه سری کرم روی صورتت بزنم زود تموم میشه"

اون دوتا پسر همینجوری که مشغول کارشون بودن باهم صحبت میکردن ولی بکهیون ساکت نشسته بود تا اینکه
در اتاق پرو باز شد و چان وارد شد

"بیا بکی اینم اولین لباست.."

بکهیون آروم به چان گفت

"چانی میشه برام یکم قهوه بیاری؟"

"البته عزیزم...چه طعمی میخوای؟"

بکهیون لبخندی زد و گفت

"از استارباکس برام یه موکا بخر..."

****

🌟ووت و کامنت یادتون نره🌟

☕MORNING COFFEE☕Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora