جونگین با کلافگی : همونی که میزش کنار در ورودی هست ! همه تون یهو نگاه نکنید !!
همه مون برگشتیم نگاش کردیم !
جونگین با کلافگی : حالا خوبه گفتم همه تون یهو نگاه نکنید !
جین هیونگ با خنده : چه خوش سلیقه ای لعنتی فقط چشاش !
یهو با پوزخند : گایز وقته شه که نقشه مون اجرا کنیم !
هوسوک هیونگ با لبخند کوتاهی : فقط امیدوارم امشب به خوبی و خوشی تموم شه بعد خودم هردوشون آشتی میدم !
جونگین هیونگ با گفتن اینکه میره پیش یکی از همکاراش رفت
حالا فقط من و لوهان و هوسوک هیونگ بودیم
با نیشخند : بیاین با دوست پسره هیونگم آشنا تون کنم !به سمت میز چانیول هیونگ رفتیم : سلام هیونگ
چانیول هیونگ با لبخند : سلام پسرا خوبید ؟
هوسوک هیونگ با خنده : یعنی اگه جیمین نمی گفت هیچ وقت نمی فهمیدم دوست پسر داری ! عا من جونگ هوسوک هستم دوست بچگی جیمینی !
بکهیون با لبخند : سلام بیون بکهیون هستم خوشبختم :)
لوهان با لبخند : سلام من اوه لوهان هستم دوست جیمین عا نه شیو لوهان درست تره :)
یهو سهون هیونگ با اخم : اوه لوهان مشکلش چیه ؟
لوهان با خنده : خب چیزه چیز
بهم زد !
خو من چیکار کنم بگم اشکال نداره بخشش ؟
آخرش که سخت بفاکت میده !با لبخند : هه هه منظور لوهان این بود که
هوسوک هیونگ با لبخند : لوهان اینجوری گفت که بکهیونی گیچ نشده هه هه
با صدایی آروم که فقط خودمون بشنویم : لوهان همین الان اون دهن گشادت رو ببند !
لوهان با تعجب : از کجا فهمیدی ؟
هوسوک هیونگ با صدایی که فقط خودمون سه تا بشنویم : چیو فهمید ؟
لوهان با اخم : دهنم گشاد شده ؟
با خنده : خب میدونی " لوهان نذاشت حرفو کامل کنم "
با اخم : سهون میکشمت ! همه فهمیدن دهن من گشاد شده !با خنده : بلوجاب دادی به هیونگ ؟
با اخم : نه از کجا فهمیدی ؟
هوسوک هیونگ با خنده : خودت لو دادی !
سهون هیونگ با لبخند : راستی جیمین بررسی ها کامل شده اون قراردادی بُرد بُرده ؛)
با تعجب : اوع ممنون هیونگی راستی از اونجا که قرار داد دسته خودته به لوهان هم بده امضا کنه منم امضا میکنم !
لوهان با اخم : از الان گفته باشم من به وسایل ها دست نمیزنم خودت زحمت حمل رو بکش !
یهو بکهیون با تعجب : درست فهمیدم ؟ " به سهون هیونگ و لوهان اشاره کرد " شما ازدواج کردید ؟
YOU ARE READING
𝑰 𝒕𝒉𝒐𝒖𝒈𝒉𝒕 𝒕𝒉𝒂𝒕
Randomدارم سعی میکنم که فراموشت کنم ولی همزمان هنوزم منتظرم که بیای...🥀❤️🩹
💙Part13💜
Start from the beginning