اهنگ impossible ☺
البته من کاورش رو گذاشتم از shontelleدستش رو با استرس وارد دهنش کرد و پاهاش رو با ریتم خاصی روی زمین کبوند
×یونگی...احمق...احمق
زیر لب گفت و شروع به جویدن ناخن هاش کرد تنش از استرس می لرزید و عرق سرد روی پیشونی و کمرش ریخته می شد
با وایسادن ماشین سریع ازش پیاده و وارد امارت شد با ندیدن کسی آب دهنش رو صدا دار قورت داد و چنگی به موهاش که الان از استرس و ترس نمدار شده بود زد
×یونگییی
داد زد ولی با نگرفتن جوابی و ندیدن کسی اشک تو چشم هاش جمع شد یعنی دیر رسیده بود و به این راحتی یونگی رو از دست داده بود دلش می خواست می تونست به عقب برگرده تا دیگه اون حرف های احمقانه و ظالمانه رو به الفاش نزنه
احساس می کرد با وجود آلفا بودن یونگی و چهره ی سردش قلب نازک الفاش رو شکونده
نگران بود کسی به یونگی آسیب برسونه در حالی که بزرگترین آسیب رو خودش به الفاش زده بود
×یونگی
با صدای پر بغضی گفت و از پله ها بالا رفت در اتاق خوابشون رو باز کرد و با دیدن یونگی نفس راحتی کشید ولی دیدن چهره ی بی حس و اشک های خشک شده روی گونه ی الفاش در حالی که به عکس اون خیره شده بود کافی بود که سد اشک هاش بشکنه و اشک لجوجی رو گونش بچکه
×شوگا
به ارومی لب زد و وارد اتاق شد و بوی قهوه ی تلخ آلفا رو که رو به خنکی می زد رو وارد ریه هاش کرد
یونگی با شنیدن صدای اروم جیمین تکخندی کرد و چنگی به موهای بلوندش که الان داشت دوباره به مشکی بر می گشت زد
_ دیوونه شدی یونگی حتی الان صداش هم داری می شنوی
انگشتش رو روی عکس جیمین کشید و ناله ی دردمندی کرد دیشب توی رات رفته بود و الان کل عضلاتش درد می کردن
×یونگی...خوبی
سرش رو بالا اورد و با دیدن چشم های اشکی جیمین سریع از جاش بلند شد با ترس طرفش رفت و اشکش رو پاک کرد
_ تو...تو اینجا چیکار می کنی هان
جیمین هقی زد و مشت محکمی به سینه ی یونگی زد
× تو...چرا انقدر احمقی برای چی...خودت رو لو دادی
یونگی بدن جیمین رو تو آغوش کشید و بوسه ای روی موهای بلوندش کاشت
_ مگه نمی خواستی تغییر کنم هوم
جیمین سرش رو به سینه ی یونگی فشورد و فین فینی کرد
× و..ولی مبنی بر این نیست خودت رو..هق...تحویل پلیس بدی اگه...اگه اعدامت کنن چی هان
یونگی تلخندی زد و پیشونیش رو روی پیشونی جیمین گذاشت
YOU ARE READING
It's hurt
Fanfictionاشکی از گوشه ی چشمش پایین چکید و لیسی به لبش زد = کوکی نمی خوای این بازی رو تموم کنی من...متاسفم با لحن غمگینی گفت و روی زمین زانو زد =گوکی این درد داره ..وقتی برای منی ولی...نمی تونم لمست کنم کوک من بوسه هات رو می خوام...هق...لمس هات رو و اون...