part 25

4.7K 751 66
                                    

اهنگ impossible ☺
البته من کاورش رو گذاشتم از shontelle


دستش رو با استرس وارد دهنش کرد و پاهاش رو با ریتم خاصی روی زمین کبوند

×یونگی...احمق...احمق

زیر لب گفت و شروع به جویدن ناخن هاش کرد تنش از استرس می لرزید و عرق سرد روی پیشونی و کمرش ریخته می شد

با وایسادن ماشین سریع ازش پیاده و وارد امارت شد با ندیدن کسی آب دهنش رو صدا  دار قورت داد و چنگی به موهاش که الان از استرس و ترس نمدار شده بود زد

×یونگییی

داد زد ولی با نگرفتن جوابی و ندیدن کسی اشک تو چشم هاش جمع شد یعنی دیر رسیده بود و به این راحتی یونگی رو از دست داده بود دلش می خواست می تونست به عقب برگرده تا دیگه اون حرف های احمقانه و ظالمانه رو به الفاش نزنه

احساس می کرد با وجود آلفا بودن یونگی و چهره ی سردش قلب نازک الفاش رو شکونده

نگران بود کسی به یونگی آسیب برسونه در حالی که بزرگترین آسیب رو خودش به الفاش زده بود

×یونگی

با صدای پر بغضی گفت و از پله ها بالا رفت در اتاق خوابشون رو باز کرد و با دیدن یونگی نفس راحتی کشید ولی دیدن چهره ی بی حس و اشک های خشک شده روی گونه ی الفاش در حالی که به عکس اون خیره شده بود کافی بود که سد اشک هاش بشکنه و اشک لجوجی رو گونش بچکه

×شوگا

به ارومی لب زد و وارد اتاق شد و بوی قهوه ی تلخ آلفا رو که رو به خنکی می زد رو وارد ریه هاش کرد

یونگی با شنیدن صدای اروم جیمین تکخندی کرد و چنگی به موهای بلوندش که الان داشت دوباره به مشکی بر می گشت زد

_ دیوونه شدی یونگی حتی الان صداش هم داری می شنوی

انگشتش رو روی عکس جیمین کشید و ناله ی دردمندی کرد دیشب توی رات رفته بود و الان کل عضلاتش درد می کردن

×یونگی...خوبی

سرش رو بالا اورد و با دیدن چشم های اشکی جیمین سریع از جاش بلند شد با ترس طرفش رفت و اشکش رو پاک کرد

_ تو...تو اینجا چیکار می کنی هان

جیمین هقی زد و مشت محکمی به سینه ی یونگی زد

× تو...چرا انقدر احمقی برای چی...خودت رو لو دادی

یونگی بدن جیمین رو تو آغوش کشید و بوسه ای روی موهای بلوندش کاشت

_ مگه نمی خواستی تغییر کنم هوم

جیمین سرش رو به سینه ی یونگی فشورد و فین فینی کرد

× و..ولی مبنی بر این نیست خودت رو..هق...تحویل پلیس بدی اگه...اگه اعدامت کنن چی هان

یونگی تلخندی زد و پیشونیش رو روی پیشونی جیمین گذاشت

It's hurt Where stories live. Discover now