اهنگ tonight از جین ☺
دستمال هم خوبه😂😂کوک دستی به خون کنار لبش کشید و به تهیونگ که الان چشم هاش بخاطر اشک برق می زدن و قفسه ی سینش به شدت بالا پایین می شد نگاه کرد
= ازت....متنفرم
عصبی گفت و از خونه خارج شد کوک لعنتی نثار خودش کرد و پشت سرش رفت
اشک هاش رو پاک کرد و با پاهای برهنش شروع به دویدن کرد
= ازت...هق...متنفرم
اشک بادی که به صورتش می خورد باعث می شد جای قطرات خشک شده ی روی گونش بسوزه و کف پاهاش بخاطر سنگ ها زخمی شده بودن
تنفر کل وجودش رو گرفته بود ولی بیشتر از کوک از خودش که چرا داشت گریه می کرد ، چرا داشت مثل دیوونه ها تو این هوا می دوید ، اون فقط یه قرار داد بود پس چرا انقدر قلبش درد می کرد و درد داشت با وایسادن ماشینی جلدش قدمی به عقب رفت و به کوک خیره شد کوک از ماشین پیاده شد و سمت تهیونگ رفت
=گمشو
+تهیونگ گوش کن...بیا بریم اینجا سرده
هیستریک خندید و به اشک هاش اجازه داد صورتش رو بیشتر خیس کنن
= نگرانم شدی جئون نباش ...هق اینطوری فقط باعث می شی قلبم بیشتر درد بگیره
کوک عصبی چنگی به موهاش زد و تهیونگ رو روی دوشش انداخت تهیونگ مشت محکمی به پشتش زد و شروع به دست و پا زدن کرد
=برو بمیر جئون...ولم...هق..کنکوک تهیونگ رو پایین گذاشت و بلند داد زد
+چت شده هاننن چرا اینطوری می کنی
=من چم شده هان تو چت شده یروز باهام خوبی و الان هم درست مثل یه اشغال باهام برخورد می کنی
کوک لبش رو گزید و کتش رو در اورد
+بپوش سرده
تهیونگ فین فینی کرد و کت رو روی شونه هاش انداخت
+من...
= تو چی کوک هان ؟؟ تو چی ؟؟ من بخاطر تو داشت بهم تجاوز می شد ، بخاطر تو به خانوادم پشت کردم ...هق...بخاطر تو...
یقه ی لباس کوک رو محکم گرفت و اون رو طرف خودش کشید
= بخاطر تو دزدیده شدم و بعد تو چی می گی ؟؟
از کوک فاصله گرفت و موهای بلوندش رو تو چنگش گرفت
= ارزش ندارم من ارزش ....
+من ارزشش رو ندارم
تهیونگ شوکه چند بار پلک زد و به چشم های اشکی کوک خیره شد اون داشت ...
گریه می کرد=چ..ی
+ من تهیونگ من ارزشت رو ندارم......نمی خوام بخاطر من ازیت بشی و صدمه ببینی
تهیونگ با دستش صورت کوک رو قاب گرفت و اشکش رو پاک کرد
= کوک من....
+ازم فاصله بگیر ولی ازم متنفر نباش نباش من....نمی تونم تهیونگ تو اون قرار داد لعنتی نبود
سرش رو وارد گردن تهیونگ کرد و بینیش رو روش کشید
+تو اون قرار داد نوشته نبود که قراره انقدر برام عزیز بشی تهیونگ نوشته نبود
دستش رو به طور نوازش وار روی قوس کمر تهیونگ کشید و اون رو بیشتر به خودش چسبوند
+ نوشته نبود قراره انقدر بهت وابسته بشم
وقتی گم شدی دیوونه شدم بود تهیونگ و این داشت من رو می ترسوند اگه یبار دیگه از دستا بدم ...از بین می رمتهیونگ دستش رو به ارومی وارد موهای بلند کوک کرد و بهم ریخت لب پایینش رو به دندون گرفت و موهای کوک رو نوازش کرد
= تو...من رو نقطه ضعفت می دونی
کوک تلخندی زد و سرش رو از توی گردن تهیونگ بیرون اورد
+خودم هم اول این فکر رو می کردم ولی ....
دستش رو روی چونه ی تهیونگ گذاشت و لبش رو از حصار دندون هاش آزاد کرد
+ الان می فهمم که تو نقطه قوت منی تهیونگ من نمی خوام ....
بوسه ای روی لب های تهیونگ گذاشت و لب زد
+ مکان امنم رو از دست بدم
خب تولد سانشاینمون مبارککککگک☺☺☺
ههق چقدر خوبه این بشر 😢😢😢😢😢
کیوتتتتتتتتتتت
YOU ARE READING
It's hurt
Fanfictionاشکی از گوشه ی چشمش پایین چکید و لیسی به لبش زد = کوکی نمی خوای این بازی رو تموم کنی من...متاسفم با لحن غمگینی گفت و روی زمین زانو زد =گوکی این درد داره ..وقتی برای منی ولی...نمی تونم لمست کنم کوک من بوسه هات رو می خوام...هق...لمس هات رو و اون...